🍃🌸🍃┅درخت وولی یا ولولی

╭─┅🍃🌸🍃┅درخت وولی یا ولولی

#مِلک #جنگل #وِولی
#روستا

📩بسمه تعالی

#قدیما

✍قبل از ورود زنبور جعبه ای و صنعتی به منطقه، کندوهای لوله ای ساخته شده از تنه درختان مرسوم بود و به جهت عدم وجود وسیله های نقلیه ماشینی و راه موصلاتی مناسب، کندوی زنبورها را کمتر جابجا می کردند و جابجایی کندوها هم به خاطر دستیابی به گلهای متنوع بعد گل درختان کهلو و کرات بود ولی با وجود درختان بی شمار #وولی و گلدهی در زمانی طولانی مدت ایام تابستان و میزان شهد فراوان گل این درخت، زنبورداران به محصول لازم خود دست می یافتند و آنانی که تعداد کندوهای زنبور عسل شان بیشتر از ۵ تا بود مبادرت به فروش عسل مازاد بر مصرف خویش می نمودند و در منطقه میانسر ( قدیما آبادی های بین بابلکنار و لفور را میانسر می گفتند) زنبوردارانی بودند که به جهت پرورش زیاد کندوهای زنبور، عسل آنها تا گرگان، مشهد ،سمنان، گرمسار، فیروزکوه، تهران، رشت به فروش می رفت که عمده دلیل آن همین درخت 🌳وولی بود که بنا اظهارات بزرگان این عصر و زمانه، تعداد درختان وولی و ملج از کهلو و کراد و تسکا و امثالهم بیشتر بود ولی از سال ۱۳۴۵ روند رویش این درختان کم و کمتر شد و درختان وولی و ملج پیر خشک شده اند و چندان رویش جدید روی نداد البته روند نابودی وولی زودتر از ملج بوده است.

📌لازم به ذکر اینکه چوب این دو درخت بسیار کمیاب، بسیار بادوام و کاربردی و در مقابل پوسیدگی و بیدزدگی مقاوم بوده اند.

📌در داخل جنگل، تِلار و منزل مردم، ساخته شده از همین چوب درختان همچنان باقیست (خصوصا گرده ی آن) و اگر صاحب به سر باشند تا سالیان سال باقی خواهند ماند.

📌بهترین چوب ها در جنگل های شمال ایران عبارتند از:
اِزار، ملج، وِولی، سوردار، نمدار، شیردار، مرس(راش) و کرات
چوب درختانی از قبیل: موزی( بلوط)، کهلو، افرا، ممرز، توسکا چندان در مقابل بید و رطوبت دوام و قوام و استحکام ندارند.

🖌 محمد عابدی فیروزجایی
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
💥#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

📜#اَرچی

﷽ن و القلم و ما یسطرون
📩شناسه۱۴۰۳۰۵۲۵۰۹۰۰
#اَرچی
#آرچی

✍ارچی: روستای ارچی
سبب شناخته شدن و ماندگاری نام و اسم یک روستا و شهر بسته به رخدادها و حوادث پیرامون، داشته ها و یا هر علت آغازین در آن و اطراف وی است.
اسامی در ذات خود دارای چیستی اند و به تمامی موجودات؛ چه جان‌دار و چه بی‌جان هویت تازه اهدا کرده و این نام‌ها هستند که سبب شناخته شدن و ماندگاری شخص و حتی یک ملت می‌شوند.

👈یکی از این روستا‌ها که در میان مردمان خویش دارای چیستی ها و پرسمان بویژه وجه تسمیه است، روستای #ارچی بابل است. این آبادی در روزگاران بسیار دور در کنار رودخانه‌ی #ارچی_رو برای سکونت انتخاب گردید.
به نظر می رسد روستای یاد شده در آغازِ موجودیتِ خود نامی نداشت.
در #رودخانه‌ی گفته شده که از روستا گذر می‌کند تدوام ماهیت جدید مکانی دیگری را نمایان کرده است.
👇👇
در خصوص علت نامگذاری این قریه به #ارچی بر اساس یافته های شفاهی و علم نگارنده سه نظر متصور است:

۱/این مکان در گذشته جزو اراضی جنگلی و دارای درختان تنومند هیرکانی بوده است و ساکنان ابتدایی آن با استفاده از زگالها، کاهگل و بعضا با افزودن آهک بر روی درختان خانه هایی را بنا می کردند که در اصلاح مازنی به آنها #نفار گفته می شود ولی در این روستا به آن #کارچی اطلاق میشده است که به مرور حرف ((ک)) از واژه ی ((کارچی)) منقطع و به ((#ارچی)) شهرت یافت.
👈در دهستان پایین خیابان لیتکوه بخش مرکزی #آمل آبادی به نام #کارچی_کلا شهرت دارد که برخی علت نامگداری آن را از نوعی خانه های چوبی بر بالای درختان (نفار) در گذشته بر می شمارند.

۲/نام این آبادی از #رودخانه_ارچی_رو اقتباس شده است.

۳/اما به نظر می رسد جامع ترین دلیل نامگذاری این روستا با در نظر گرفتن اراضی کشاورزی، جنگلی [درگذشته] و رود اَرچی رو احداث آسیاب آرد جو، گندم برنج و سایر حبوبات در گذشته بویژه در سنه ۹۹۲ قمری باشد.
📜بر اساس یافته های شفاهی #علی_اکبر استرابادی که نجار و شاعری توانمند بوده با ورود به این خطه ی بکر و سرسبز در مواجهه با دهقانان زحمتکش بومی و اصیل طرح #اَسیو متفاوت و مهندسی شده را بر روی رودخانه روستا طراحی و اجرا نمود. اهالی در مواجهه کاری با علی اکبر با گویش تلفیقی بومی استراباد و مازنی به وی او را ((آردچی)) خطاب میکردند. به مرور آردچی به ((آرچی)) و سپس به ((اَرچی)) تثبیت شد.
👆👆
📜سند مکتوبی برای اثبات این ادعا به نگارنده نرسیده است.

📌ارچی نام روستایی است از توابع بخش لاله‌آباد شهرستان بابل در استان مازندران واقع شده است .این روستا در دهستان كاری‌پی قرار دارد و براساس سرشماری مركز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۶۶۸ نفر (۱۷۲خانوار) بوده‌است. امادر سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۶۴۳ نفر گزارش شده است.

🌍روستاها و محلات اطراف ارچی:

زرگرشهر، جاده سپاه دانش، کارون، مرزبال، بالابصرا، پایین بصرا، پیچاکلا، تلیکران، قادی‌کلا، ارچی

👈ورودی اول به سمت امامزاده و خیابان میرحسینی جنب تکیه ابوالفضل به سمت بالای محل از مسیر پرتردد این روستاست.

💠برگزاری جشن آئینی مردگان، یادواره شهدا، اقامه عزار در محرم و صفر از جمله مراسمات شاخص روستای ارچی محسوب میشوند.

[ ٢۶ عَيدِماه ( مصادف با ٢٨ تیرماه) يا عيد مردگان آئين سنتی و كهن ديار مازندران است. روزی كه مردم بر سر مزار امواتشان حاضر می‌شوند و با برگزاری جشن‌هایی يادی از درگذشتگانشان می‌كنند.]

🕌#امامزاده_سیدرضا ارچی مورد تکریم و توجه ی ویژه اهالی می باشد.

🇮🇷اهالی این روستا اکثریت باسواد، فهیم، انقلابی، جهادی،کشاورز و کاسب هستند.
در این روستا سادات نیز ساکن هستند.

📙در کتاب فرهنگ جغرافیائی ایران (آبادیها) جلد سوم، استان دوم در شهریورماه ۱۳۲۹ خورشیدی، چاپخانه ارتش، رزم آرا و در صفحه هفتم آن آمده است؛
(( #ارچی_arci_ ده از دهستان جلال ازرک بخش نور شهرستان بابل. ۸ ک باختری بابل. دشت_ معتدل مالاریایی _ سکنه ۲۴۰_ شیعه_ مازندرانی و فارسی. آب از رودخانه کاری_ محصول برنج صیفی مختصر غلات کنف و نیشکر_ شغل زراعت_ راه مالرو.

📘در کتاب مازندران و استرآباد، ه،ل.رابینو ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، چاپ ۱۳۳۶، صفحه ۱۵۸_۱۵۹ و در برخی از چاپها ۱۸۱ در ذکر دهات بارفروش آمده است: .
((.. (و) جلال ازرک_ آردکلا_ بصرا_ بیجا_ بیجی کلا_ 👈 درخی (#ارچی؟) _ فرم _کلیکا_ کلارسی_ کریم کلا_ لیلم دشت_ مرزبال_ مرزون آباد_ میکا_ موزورج_ نودهک_ قاری کلا_ قوشچی_ رزه کنار_ رضاکلا_ ساره_ و....))
به نظر می رسد رابینو نام این روستا را #درخی معرفی کرده باشد و شاید جناب غلامعلی وحید مازندرانی که در ترجمه کتاب رابینو چنین برداشت نموده و لذا نام #ارچی را در داخل پرانتز در کنار واژه ی درخی اضافه نموده است.

📝بر اساس گزارش مشروح حوزه سرشماری بابل، #آمار عمومی وزارت کشور در خردادماه ۱۳۳۸ نام این روستا #ارچی و در آبانماه ۱۳۳۵ دارای ۲۶۶ مرد و زن و ۱۳۱ مرد و ۱۳۵ زن بوده است.


📄ادامه دارد...
🖊#محسن_داداش_پور_باکر
۱۴۰۳/۰۵/۲۵ پنجشنبه

📝نکته ها:
نیاز به تحقیق بیشتر

✍با توجه به نسبی بودن علم تاریخ، نگارنده ادعایی بر نگارش اثری جامع ، کامل و بدون عیب و نقص ندارد و مطالب ارائه شده در این پژوهش تا زمانی دارای اعتبار خواهد بود که اسناد و مدارک جدیدی که دارای اصالت باشد، آن را نفی نکند.

📑منشور:

💌چاپ و نشر مطالب #بدون_نام بردن از منبع#پژوهش_ادملاوند شرعا جایز نبوده و پیگرد قانونی دارد.

📝شتراک گذاری مطالب و نوشتار مخاطبین در زیر مجموعه های سامانه
#آوات_قلمܐܡܝܕمنوط به احراز هویت واقعی متقاضی است.

🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

📚منابع خطی و مولفان صاحب اثر بندپی،سوادکوه،دودانگه ساری،چلاو آمل از عصر صفوی تا انقلاب اسلامی

📚منابع خطی و مولفان صاحب اثر بندپی،سوادکوه،دودانگه ساری،چلاو آمل از عصر صفوی تا انقلاب اسلامی

📚منابع خطی و مولفان صاحب اثر بندپی،سوادکوه،دودانگه ساری،چلاو و دشت سر آمل از عصر صفوی تا انقلاب اسلامی که در پژوهش ادملاوند مورد رویت یا تحقیق و پژوهش قرار گرفت عبارتند از:

۱/میرزاعلی قلی بن محمد اقبال چلاوی
۲/قاسم نودهی دشت سری #آملی
۳/ملانورعلی کِرد بن ملامحمد
۴/ملاآقابابابیک باکر بن جانی سلطان
۵/ملامحمد #مقیمی
۶/میرزاعباسعلی فکچالی [میرزای سرتیب عبدالحسین خان حلالخور]
۷/ملابابای فیروزجایی،عصرناصری
۸/علامه جعفر بن میرزامحمد #پریجایی مازندرانی
۹/میرزامحمدباکری پاشاکلائی
۱۰/میرزاغلامحسین باکری پاشاکلایی
۱۱/میرزاشریف #گاوزن بن ورداسب بندپئی
۱۲/میرزاکاظم #سماکوش بندپئی بن جمال
۱۳/درویش مهراب پاشا مازندرانی
۱۴/شیخ جعفر ملشاه #ملکشاهی، عصر زندیان
۱۵/عارف محمدفاضل باکر ادملائی
۱۶/ملا بهرام باکر ادملائی
۱۷/سیدشمس الدین بندپئی
۱۸/نظرحاجی فکچالی
۱۹/ ملااسماعیل #باکر بندپئی
۲۰/ملاعزیزالله یوک بندپئی
۲۱/عالم #سیدکربلائی آقا کوچک زاده ادملایی
۲۲/شیخ حسین سلیمان تبار بن آخوندملاعلی معروف به مدیر
۲۳/شیخ ابوالحسن علامه
۲۴/شیخ ملامحمدجان علامه
۲۵/شیخ عبدالصمدگرجی نشلی بن ملایداله بندپئی
۲۶/شیخ حیدرمهدوی #شیادهی بندپئی
۲۷/شیخ لطف الله طاهری خشرودپی
۲۸/شیخ جلال الدین علامه حائری مدفن امامزاده قاسم بابل
۲۹/شیخ حسین مجتهد پریجایی از اساتیدمدرسه علمیه #پادشاامیر
۳۰//شیخ محمداحمدی پریجایی بن شیخ حسین مجتهد پریجایی
۳۱/شیخ میرزا محمدنجفی پریجایی بن آیت الله شیخ محمدباقرصفایی
۳۲/سیدعلی موسوی #دیوایی مدفن خواجه ربیع مشهد
۳۳/سیدجمال الدین موسوی دیوایی
۳۴/حاج شیخ حسین نجفی دیوایی
۳۵/شیخ حسین ملکشاهی
۳۶/شیخ محمدنجفی بن آیت الله شیخ حسین نجفی
۳۷/آخوندملاحبیب الله حاجی #فکچالی بن عباسقلی
۳۸/آخوند ملاحبیب الله صالحی عمران دیوایی
۳۹/شیخ محمدتقی مومنی بن شیخ غلامعلی مدفن باییکلا
۴۰/آخوندملاعلی فیروزجاییان بن ملاعباسعلی
۴۱/شیخ علی روحی بن ملاعلی اکبر فیروزجایی مدفن #شیخ_موسی
۴۲/شیخ یعقوب #گرجی نشلی بن ملاخلیل
۴۳/شیخ حسین ملکشاهی
۴۴/شیخ علی اکبر احمدی فیروزجایی بن شیخ موسی
۴۵/ملاعبلسقلی #سفیدتوری بن کربلایی علی بابا
۴۶/سیدعبدالحمید ابراهیمیان شیاده بن سیدمصطفی
۴۷/سیدعلیجان حسنی بن سید حبیب الله بورا
۴۸/شهیدسید حسین مهدوی بن حاج علیجان شیادهی
۴۹/سیدعبدالمطلب ابراهیمیان بن سیدصادق
۵۰/مجتهد شیخ حسین جایمند بن ملامحمدهادی دیوایی
۵۱/شیخ مهدی احمدی فیروزجایی بن ملااسحاق
۵۲/عالم،شاعر شیخ محمدحسن برهانی بن شیخ فضل الله علامه ی قاسمی
۵۳/شیخ مرتضی گرجی بن ملامحسن بن ملاعبدالرحیم گرجی بندپئی
۵۴/شیخ محمدصالح علامه بن فضل الله قاسمی مدفن دارالسیاده مشهد
۵۵/ شیخ علی علامه کربلایی بن شیخ فضل الله علامه #بندپئی
۵۶/آخوندملامحمدتقی پریجایی بن دوست محمد، هم دوره ی شیخ کبیر
۵۷/سیدمحمودحسینی شیادهی بن سیدبابایوسف
۵۸/شیخ فضل الله فاضلی بن ملاابراهیم سفیدتوری مدفن امامزاده سیدمهدی کروب #مقریکلا
۵۹/شیخ محمدحسن ناطقی پریجایی، اوخر قاجار
۶۰/آخوندملارضاعلی تیربندی بن کربلایی حسینقلی #امیردهی بندپئی مدفن امامزاده شاهزاده رضا
۶۱/شیخ محمدمجتهدلداری بن سلیم، صاحب فتوا
۶۲/شیخ عبدالرسول مازندرانی ساکن تهران
۶۳/آخوندملاعلی نشلی بن سلیمان سلطان نشلی، اواخر #قاجار
۶۴/شیخ حسین احمدی حاجی بن ملااحمدعلی پریجایی بندپئی، مدفن پاشاامیر
۶۵/شیخ محمدباقر صفایی فیروزجای نجفی بن ملاجعفر مدفن خانه اش در پریجا
۶۶/سیدحسین فقیه بن سیدابراهیم شیادهی، اواخر قاجار و مدفن نجف
۶۷/ملاحاج آقافیروزجایی بن ملااحمدعلی، نویسنده ی ۷ نسخه #قرآن
۶۸/ملافرج الله صورتی بن ملابابا، عصرناصری
۶۹/ملاعلی اکبرفیروزجایی بن ملاجانعلی داغمه چی، مدفن شیخ موسی
۷۰/آخوندحاج ملامحسن گرجی بن حاج کرمعلی، عهد قاجار و مدفن نشل
۷۱/شیخ محمدتقی فیروزجایی بن شیخ احمد، اواخر قرن ۱۳
۷۲/آخوندملاحیدرعلی #پاشا بن درویش علی اکبر، متولی باشی آستان نظام الدین
۷۳/شیخ حسین فاضل بن شیخ محمدحسن علامه بندپئی، عهدقاجار
۷۴/ملاجعفرقلی #فیروزجایی بن ملایعقوب کاشیکلایی
۷۵/ملامحمدجان علامه قاسمی بن شیخ محمدحسن علامه،مجتهد عهدقاجار
۷۶/شیخ فضل اله علامه قاسمی گروی بن شبخ محمدحسن بندپئی، مدفن کربلا
۷۷/ملافتح الله باکر #ادملائی، عصر نادرشاه، نویسنده قرآن با طلا و مدفن کربلا
۷۸/ملامحمداسماعیل بن ملاجانعلی داغمه چی کاشیکلایی: اواخر قاجار
۷۹/ملاسلیمان فیروزجایی حاجی بن ملافضلعلی
۸۰/شیخ فضل علی فیروزجایی حاجی بن ملاسلیمان
۸۱/شیخ معین الدین علامه قاسمی #گروی
۸۲/سیدیوسیف شیادهی بن سید ابوالحسن
۸۳/شمس الدین محمدفیروزجایی بن محمدزمان
۸۴/آخوندملارضاقلی فیروزجایی بن احمدعلی کدخدا
۸۵/شیخ محمدحسن علامه قاسمی بن علیمحمد، اوایل قاجار،مدفن کربلا
۸۶/ملامحمدحسن بندپئی، عهدناصری
۸۷/و...
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅

📜​​​​سند دریافتی‌های یک‌ماهۀ کارمندان وزارت جنگ در سال ۱۳۳۳ قمری

کارمندان در زمان قاجار چقدر حقوق می‌گرفتند؟

فرادید نوشت : سندی که در این‌جا ملاحظه می‌کنید، بخشی از دفترچۀ ثبت دریافتی‌های یک‌ماهۀ کارمندان وزارت جنگ در سال ۱۳۳۳ قمری (سال ۱۲۹۳ شمسی) است. در این سند که به دوران سلطنت احمدشاه قاجار مربوط است، فهرست دریافتی کارکنان دوایر مختلف زیرمجموعۀ این وزارتخانه ذکر شده است؛ از روسای دوایر گرفته تا منشی و مترجم و پیشخدمت و سرایدار.

یکی از نکات جالب توجهی که در این سند به چشم می‌خورد، اختلاف دوازده برابری میان بالاترین و پایین‌ترین حقوق ثبت شده است. بالاترین حقوق در این سند مربوط به رئیس ادارۀ محاسبات است که ۲۲۱ تومان (۲۲۱۰ قران) دریافتی ماهانه‌اش بوده و پایین‌ترین حقوق نیز به مستخدمین و سرایدارها مربوط است که ماهیانه ۱۰ تومان دریافت می‌کرده‌اند. حقوق کارمندان میان‌رتبه مثل منشی‌ها، مترجم‌ها یا افراد نظامی اعم از سواره نظام یا پیاده‌نظام نیز حدودا بین ۶۰ تا ۷۰ تومان بوده است.

اما برای درک بهتر اینکه این میزان حقوق واقعا در زمان خودش کم بوده است یا زیاد، باید به اسناد دیگر مربوط به آن دوران (مثل مبایعه‌نامه‌ها یا عقدنامه‌ها) رجوع کنیم که قیمت برخی اقلام در آن‌ها ثبت شده است.

برای مثال در یک عقدنامۀ مربوط به سال ۱۳۳۷ قمری (۱۲۹۷ شمسی) قیمت یک باب خانۀ روستایی مبلغ ۳۰ تومان ذکر شده؛ در همین سند قیمت هر راس گوسفند ۱ تومان و قیمت هر مثقال طلا نیز معادل ۱ تومان قید شده است. البته بر طبق اسناد دیگر، قیمت خانه‌های بزرگ و اعیانی در شهرهای بزرگ مثل شیراز و تهران در همان زمان به ۶۰۰ تومان هم می‌رسیده است. اما با این وجود باز هم به نظر می‌رسد میانگین دریافتی کارمندان وزارت جنگ در زمان خودش بسیار قابل توجه بوده است.

اما برای درک بهتر اینکه این میزان حقوق واقعا در زمان خودش کم بوده است یا زیاد، باید به اسناد دیگر مربوط به آن دوران (مثل مبایعه‌نامه‌ها یا عقدنامه‌ها) رجوع کنیم که قیمت برخی اقلام در آن‌ها ثبت شده است.
https://www.khabaronline.ir/amp/1749922/
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

📚واژه‌نامه دیوانی در عصر قاجار

📚واژه‌نامه دیوانی در عصر قاجار

  • مقاله
  • بحث
  • زبان
  • پیگیری
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
  • بیشتر

📝بیشتر بدانید

واژه‌نامه دیوانی در دوره قاجار، فرهنگ کوچکی از اصطلاحات و القاب دیوانی دوره قاجار، به ویژه دوره ناصرالدین شاه قاجار است. این اصطلاحات بیشتر در کار با اسناد بیوتات، فرمان‌ها و مکاتبات دولتی مورد استفاده قرار می‌گرفت و تحت الشعاع پنج وزارتخانه مالیه (دارایی) داخله (کشور) جنگ، خارجه و دربار بود و پاره‌ای اصطلاحات نامأنوس دارد که امروزه متروک و نامتداول شده‌است. برخی مربوط به شغل یا لقب اشخاص است. بعضی مرتبط با تشکیلات وزارتخانه‌ای می‌باشد و شماری دیگر در زمینه رسومات مالیاتی و تعداد کمی از آنها، اختصاص به نام شهرها دارد.

📑#پژوهش_ادملاوند

📝فهرست

آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

📝آ

  • آب بها یا حق الشّرب: مالیاتی که از آب رودخانه‌ها و قناتهای دولتی و گاه از چاه‌ها، گرفته می‌شد.
  • آبپا، آب پاینده؛ میراب؛ آنکه در تقسیم آب، نظارت کند.
  • آبدارباشی: رئیس قهوه‌خانه یا آبدارخانه.
  • آبدارخانه: مکانی برای تدارک چای و قهوه (و به‌طور کلی، پذیرایی از وظایف آبدارخانه بوده و رئیس این قسمت را آبدارباشی می‌نامیدند).
  • آتاشه: وابسته.
  • آخور سالار: میرآخور؛ آنکه ریاست کارکنان اصطبل را داشته‌است.
  • آدم: افراد دستگاه هر وزیر، والی یا حاکم (کارمندان زیر نظر وزیر و والی را آدم ایشان می‌گفتند).
  • آردل؛ گماشته («آردلباشی: رئیس گماشتگان؛ فرّاشی که برای احضار افراد می‌فرستادند؛ فراّشی که مأمور فراخواندن و احضار سپاهیان یا متهمان و گناهکاران است).
  • آردباشی: رک ← آردل.
  • آژان دیپلماتیک: از کارمندان وزارت خارجه.
  • آغاباشی: از اعضای حرمسرا.

📝الف

  • ابوابجمعی: دخلها و دریافتهای صاحبجمعی؛ وصولیهای مادر حسابی؛ مأخوذیهای محصل خراج و مانند آن.
  • ابواب کردن: حساب کشیدن از صاحب ابوابجمعی.
  • اتاماژر: اَرکانِ حَرب؛ ستاد (مستعمل در دوره قاجار)
  • احتساب آقاسی: شهردار.
  • احتساب الملک: شهردار (بعدها به عنوان لقب شغلی نبود).
  • احکام نگار: از کارمندان وزارت خارجه.
  • اخراجات: (جمع اخراج): وجه معاش؛ وجه گذران؛ هزینه؛ آنچه از شهر یا کشوری از کالای بازرگانی و جز آن، بیرون برند؛ *صادرات؛ مالیات غیر مستمر بیش از میزان عادی.
  • اخراجات دیوانی: مالیاتی که برای مصارف دیوانی، وصول می‌شود.
  • اداره احتساب: شهرداری.
  • اداره بنّایی: تمام بنّاییهای دولتی را ــ که از کارهای پرسود بوده ــ بر عهده داشته است؛ رک ← بنّاخانه و فخارخانه.
  • اداره پلیس: شهربانی.
  • اداره تخشایی: وزارت قورخانه.

ناصرالدین شاه قاجار و جمعی از رجال در حال بازدید از قورخانه طهران

📑#پژوهش_ادملاوند

  • اداره تذکره: اداره گذرنامه.
  • اداره صاحبجمعی شترخانه و قاطرخانه: کار ادارات باربری و حمل و نقل کنونی را انجام می‌داده‌است.
  • اداره صرف جیب مبارک: خزانه داری؛ خزانه اندرون ــ که از مشاغل درباری بوده است؛ رک ← خازن صرف جیب.
  • اداره فنّی: اداره هنر.
  • اداره متعلقه به رسیدگی امتیازات: اداره رسیدگی به امتیازات؛ از ادارات وزارت خارجه.
  • اداره محاکمات قشون: اداره دادرسی ارتش.
  • اداره ملبوس و خیاطخانه: تدارکات ارتش.
  • اداره مهر مبارک و خزانت خاتم همایون: عنوان مهرداری شاه، در زمان سلطنت ناصری.
  • استیفا: وزارت دارایی (در دوره ناصرالدین شاه، مدتی نامش وزارت محاسبات بوده)؛ رک ← مستوفی.
  • استیفا و سررشته داری کل مالیات: ریاست حسابداری ارتش.
  • اسکول: نام کالجی در انگلستان.
  • اشرف: در دورهٔ صفویه، یکی از القاب پادشاهان بوده و چیزهای منسوب به شاه را با مضاف الیه «اشرف»، به کار می‌بردند (تالار اشرف؛ مظفرالدّین شاه، امین السّلطان را «جناب اشرف» می‌خوانده).
  • اعیانی: برادرانی که از یک پدر و مادر باشند.
  • اَمارت دیوان: وزارت عدلیه.
  • امیر تومان: فرماندهٔ ده هزار نفر؛ سپهبد؛ امیر لشکر؛ سرلشکر.
  • امیر دیوان: امیر دیوانخانه؛ وزیر دادگستری.
  • امیر دیوانخانه: رئیس دیوانخانه؛ وزیر دیوانخانه؛ وزیر دیوان عدالت؛ وزیر عدلیه؛ وزیر دادگستری.
  • امیر دیوانخانه عدلیه: وزیر دادگستری.
  • امیر لشکر: رک ← امیر تومان.
  • امیر نظام: فرمانده قوا؛ فرمانده سپاه.
  • امیر نویان: فرمانده صد هزار نفر؛ ارتشبد؛ بالاترین منصب سپاهی در قاجار.
  • امین الصّره: تحویلدار صرف جیب را تا زمان محمد شاه قاجار می‌گفتند.
  • امین بقایا: رئیس اجرائیات وزارت دارایی؛ مأمور وصول بقایا (ابتدا داروغه دفترخانه، محصّل بقایا، محصّل محاسبات می‌گفتند و معاون وزیر بقایا را امین بقایا می‌نامیدند).
  • انبار: زندان واقع در ارگ.
  • انگلوفیل: طرفدار انگلیس.
  • ایچ آقاسی: خواجه باشی.
  • ایشیک آقاسی: رئیس تشریفات سلطنتی (رئیس بیرون آقاسی: سردار حاجب دربار)؛ رئیس دربار صفویان؛ داروغه دیوانخانه (ایشیک آقاسی باشی: رئیس تشریفات).
  • ایشیکخانه: اداره تشریفات سلطنتی.
  • ایل: مطیع.
  • ایلبیگی: رک ← رئیس خانوار.
  • ایلچی: رسول و فرستاده پادشاه به نزد پادشاه دیگر، در زمان صفویه، افشاریه، زندیه، قاجاریه (تا زمان سلطنت مظفرالدین شاه)؛ نمایندگان سیاسی ایران ــ به خارج فرستاده می‌شدند، یا نمایندگان دول خارجی که به ایران اعزام می‌گردیدند («ایلچی»؛ نماینده سیاسی، وزیر مختار و سفیر است؛ و «ایلچی کبیر» سفیر کبیر است؛ پیامگزار؛ سفیر («ایلچی بزرگ»: سفیر بزرگ «ایلچی مخصوص»: سفیر مخصوص).
  • ایلچیخانه: سفارتخانه؛ رک ← ایلچی.
  • ایلچی کبیر: رک ← ایلچی.
  • ایلچی مخصوص: رک ← ایلچی.
  • ایلخان: رئیس ایل، خان قبیله؛ ایلبیگی؛ رئیس طایفه.

📝ب

  • باج: رک ← صادر یا صادرات.
  • بارخانه: انبار؛ جای محصول؛ تجارتخانه؛ بسته‌های امتعه.
  • باستیان: دژ و استحکامات.
  • باش: رئیس و سر.
  • باطالیان: گردان.
  • بالاسری: غیر شیخیه؛ در اصطلاح خاص شیعه، کسانی که در برابر شیخی‌ها هستند، شیعه غیر شیخی گفته می‌شوند.
  • برات: ترکیبات، برات، از بالا به پایین صفحه:

[ـ صدر حساب؛ موضوع برات؛ مواجب انعام، بهای شیء خریده شده و...]، تاریخ که معمولآً سال‌های ترکی بوده، مبلغ به خط سیاق.

  • منبع و محل پرداخت برات: نام شخص یا منبعی که مبلغ برات به وسیله او یا ابوابجمی او می‌باید پرداخت شود، با ذکر تاریخ صدور برات و مهر.
  • بکاول: رک ← خولنسالار.
  • بلدهٔ طیبه: همدان.
  • بلدیه: شهرداری.
  • بنّاخانه و فخّارخانه: آجر و گچ و آهک و بنّایی‌های دوره ناصری، از مالیات کوره پزها تأمین می‌شد و ومعمارباشی و معماران درجه دوم هم ــ که برای نقشه‌کشی و کارفرمایی لازم بودند ــ مواجب دولتی داشتند و مزد بنّا و سرعمله و نجّاری یراق درها، از پول خزانه تأمین می‌شد.
  • بنیچه: در اصطلاح مالیه، صورت تقسیم مالیات هر ده، بر آب و خاک آن ده.
  • بیرونی: حیاطی که مردِ خانه در آنجا مهمان خود را می‌پذیرفت و مهمانی می‌کرد؛ مقابل اندرونی؛ خانهٔ مردان.
  • بیگلربیگی: از زمان صفویه، حکّام بزرگ (استانداران) را بیگلربیگی می‌گفتند؛ حکام ایالات که از جانب سلطان انتخاب می‌شدند (بیگلربیگ: سپهسالار؛ بزرگ شهر؛ رئیس کدخدایان؛ امیر الامرا؛ رئیس طایفه).
  • بیوتات سلطنتی: حرمخانه (اداره خواجه سرایان و کارهای خانگی)، خلوت (اداره پیشخدمتان و فرّاش خلوتان)، آشپزخانه، قاطر خانه، اسلحه خانه، غلامخانه، یساولخانه، سرایدارخانه، زنبورکخانه، شاطرخانه، نقاره خانه، ایشیکخانه (اداره تشریفات سلطنتی)، خزانه، ضرّابخانه و…؛ در اصطلاح درباری قدیم، ادارات امور شخصی شاه را ــ که اغلب مثل آبدارخانه، کشیکخانه و امثال آن، به «خانه» ختم می‌شد ــ می‌گفتند.📑#پژوهش_ادملاوند

📝پ

  • پته: جواز، جواز مالداران ــ که حاکی از ادای حق راهداریست.
  • پروانه: رک ← نشان.
  • پنجاه باشی: رک ← سوار کشیکخانه.
  • پیشخدمت: نوکری که چیزها به مجلس می‌آورده و می‌برده؛ خدمتکاری که خدمات حضوری داشته؛ مترادف پیشکار.
  • پیشخدمت باشیگری: ریش سفیدی عمله خلوت و تفنگدار باشیگری؛ از مشاغل مهم درباری.
  • پیشخدمتی: وظیفه و شغل پیشخدمت.
  • پیشکار: وزیر؛ معاون حکومت (پیشکاری: مباشری؛ نایبی و ریاست دارایی شهرهای درجه اوّل یا مرکز استان‌های کشور).
  • پیشکار دارایی: وکیل مالیه (وکالت مالیات دیوانی).
  • پیشکار کل: قائم مقام ولیعهد (کارهای عمومی ایالت را اداره می‌کرده‌است).
  • پیشکار مالیه: کار داد و ستد وجوه و امور مالیاتی را از روی کتابچه دستورالعمل ارسالی از مرکز، به عهده داشته‌است.
  • پیشکشی: بخشیدن چیزی از سوی کوچکی به بزرگی؛ نام نوعی از خراج ــ که از قوا می‌گرفتند.📑#پژوهش_ادملاوند

📝ت

  • تاریخ کتابت: پس از اتمام کلیه تشریفات، وقتی که فرمان را به دست صاحب سند می‌دادند، تاریخ صدور را در پای سند می‌نوشتند.
  • تحویلدار صرف جیب: رک ← خازن صرف جیب، امین الصّره تحویلدار وجوه نظام: ریاست خزانه نظام.
  • تحویلداری: خزانه داری؛ رک ← اداره صرف جیب مبارک؛ خزانه داری؛ سمت کسی که وجه نقد یا جنس به او سپرده می‌شد.
  • تخشایی ارتش: قورخانه (فرهنگستان آن را به جای صناعت ارتش پذیرفته‌است).
  • تدارکات عسکریه: اداره تدارکات و تسلیحات ارتش.
  • تعدیل دخل و خرج خزانه: تنظیم بودجه.
  • تعلیقه: رک ← مطلق العنانی.
  • تفاوت عمل: ستونی در دفترچه مالیاتی به این نام بود که در این ستون، برای دهات خراب تخفیفی قائل می‌شدند و برای مزارع تازه آباد و جدید النّسق، به‌طور تخمین، مبلغی مالیات پیش‌بینی می‌شد. حاکم، موظف بود این تفاوت عمل را وصول کند. این تفاوت عمل، منحصر به مالیات ارضی نبوده‌است.
  • تفنگچی آقاسی: رئیس تفنگداران خاصّه شاه؛ گارد (پاسگان) مخصوص شاه.
  • تفنگدارباشی: ریاست تفنگدارخانه و تفنگداران خاصّه.
  • تمسّک: سند؛ نوشته و حجّت مکتوب.
  • توره: قوره (به زبان ازبکی)؛ خانزاده؛ امیرزاده؛ شاهزاده.
  • توشیح: بعد از مراحل مهرگذاری و طغراکشی، پادشاه به خط خود بر حاشیه نامه یا فرمان، می‌نوشت: «صحیح است» و بعدها به صورت امضا درآمد ــ که آن را توشیح می‌گویند؛ اصطلاحاً، امضای شاهانه قوانین را پس از تصویب مجلسین، می‌گفتند.
  • تیول و سیورغال: در اضلاع مختلف مملکت، به علما، قضات، امرا و اعضای خاندان سلطنت و سپاهیان، سیورغالات یا تیولات داده می‌شد و مالیات آنجا به جهت مدد معاش و مواجب ایشان، مقرر می‌شد. در مواردی، اعطای زمین خالصه، به جای حقوق و مواجب یا اعطای حق وصول مالیات ناحیه‌ای ــ که خاصه بود ــ یا مالک شخص ثالث یا ملک خود تیولدار یا مرتع شناخته می‌شد، به حساب می‌آمد. در بعضی نواحی، اختصاص به عواید داشت ــ که به مناسب معین، تعلق می‌گرفت. در املاک اربابی، تیول، فقط عبارت بود از مالیات دیوان یا دو دهم محصول.📑#پژوهش_ادملاوند

📝ج

  • جبادارباشی: رئیس قورخانه (رک ← قورخانه)؛ صاحب منصب جبارخانه (اسلحه خانه).
  • جبه خانه: زرادخانه.
  • جلودار سوار: رک ← میرآخور.

📝چ

  • چاپار باش: رئیس کل پست یا وزیر پست؛ چپر.
  • چالانچی: نوازنده.
  • چاووش: یساول؛ کسی که در روز جنگ، صفوف لشکر را مرتب می‌کرد (رئیس آن‌ها را چاووش باشی می‌گفتند).
  • چراغ گاز: افتتاح روشنی چراغ گاز، در دارالخلافه، به سال ۱۲۹۸ ق.
  • چراخچی: مقدمة الجیش؛ پیشقراول (چرخچی باشی: فرمانده چنین فوج یا لشکری است).
  • چرخچی باشی: متصدی اداره حمل و نقل؛ رک ← چرخچی.
  • چنونیک: کارمند کشوری.
  • 📑#پژوهش_ادملاوند

📝ح

  • حائری و غروی: پسوند اسامی علمای شیعه که به جهت تحصیل یا تدریس، در کربلا و نجف اقامت داشته‌اند.
  • حاجب الدّوله: در زمان پادشاهی ناصرالدّین شاه، به فرّاشباشی، حاجب الدّوله می‌گفتند.
  • حاجب دبار: رک ← ایشیک آقاسی.
  • حافظ الصّحه: رئیس بهداری.
  • حاکم: فرمانده؛ فرمانفرما؛ کسی که از طرف دولت، مأمور حکومت ایالات و شهر و دهی باشد.
  • حق الشّرب: رک ← آب بها.
  • حکومت: کارگزاری کل، پیشکاری کل؛ وزیری کل.

📝خ

  • خازن صرف جیب: وقتی ناصرالدین شاه، می‌خواست انعامی به کسی بدهد، حواله پرداخت آن را به اداره صرف جیب مبارک می‌داد. وجوه پیشکشی (رشوه) و پول‌های کم را به این اداره تحویل می‌دادند و پول‌های زیاد را به خزانه، به حساب وجوهات خاصّه.
  • خامخانه: پمپ بنزین.
  • خانواری: صحرانشینان و ایلات، به جای پرداخت مالیات ارضی، سالانه مبلغی به عنوان مالیات خانواری، به پادشاه می‌دادند ــ که توسط رؤسای ایلات، از خانواده‌ها جمع‌آوری می‌شد. در دوره قاجار، یک ایلخان و یک ایلبیگ، بر ایالات بزرگ می‌گماردند که وظیفه آنها، جمع‌آوری مالیات دیوان و اداره امور عشایر بود.
  • خدمتانه: هدیه؛ تحفه؛ پیشکش.
  • خزانه: بزرگترین بیوتات سلطنتی ــ که کار آن جنبه دولتی داشت.
  • خزانه اندرون: قسمتی از خزانه که خزانه جواهر و طلا وزیر کلید و مهر و موم شاه بود.
  • خزانه مالیات: قسمتی از خزانه؛ خزانه بقایای مالیات‌های کشور و عایدات سایر ممرهای دولتی که تحت ریاست معیرالممالک‌ها و امین‌السلطان‌ها بود.
  • خلوت: رک ← دربار.
  • خلیفه طب: دانشیار.
  • خوانسالار: سالار بار؛ ناظر آشپزخانه و وزیر دربار؛ بکاول؛ طبّاخ؛ سفره چی.

📝د

  • دارالامان: کرمان.
  • دارالایمان: قم.
  • دارالخلافه: تهران.
  • دارالخلافه ناصری: تهران.
  • دارالدوله: کرمانشاهان.
  • دارالرصّاعه: شیر خوارگاه؛ مؤسسه وابسته به دستگاه‌های شهرداری یا دولتی یا موسسات خیریه ــ که برخی کودکان شیرخوار، در آنجا نگهداری می‌شدند.
  • دارالسلطنه: تبریز؛ اصفهان؛ قزوین.
  • دارالشورای کبری: دارالشورای کبرای دولتی؛ مجلس دربار اعظم؛ رک ← مجلس شورا.
  • دارالعباده: یزد.
  • دارالعلم: شیراز.
  • دارالمرز: استرآباد؛ مازندران؛ گیلان.
  • دارالمومنین: کاشان.
  • داروغه دفترخانه: رک ← ایشیک آقاسی.
  • داروغگی دفترخانه: محاسبات ولایات و تحصیل بقایای حکّام.
  • داروغگی دفتر وزارت خارجه: رئیس اجرائیات.
  • دبیر حضور: آنکه در حضور سلطان یا امیر، کتابت می‌کرد؛ رک ← منشی الممالک.
  • دبیر مهام خارجه: در زمان سلطنت ناصری، هم لقب بود و هم شغل؛ دبیر مهام؛ قائم مقام وزارت دول خارجه (دبیری مهام خارجه: معاونت یا کفالت وزارت خارجه)
  • دربار: آنچه امروزه به آن «دربار» گفته می‌شود، در قدیم، به آن «خلوت» و به کارکنان آن، عمله خلوت و به رئیس آنها، ریش سفید خلوت می‌گفتند. ریش سفید خلوت، چیزی نظیر وزیر دربار بود.
  • دربار اعظم: رک ← دارالشّورای کبری.
  • درخانه: در دوره قاجار، دربار سلطنتی را درخانه یا دربخانه می‌گفتند.
  • دستخط: شاه، اوامر خصوصی و دستورهای مخصوص خود را به خط خود یا منشی مخصوص خود ــ که حکماً ذیل آن را امضا می‌کرد ــ صادر می‌نمود. این نوع مکتوب، به دستخط موسوم بود. دستخط، نباید حاوی کارهای دولتی باشد؛ زیرا با مسئولیت وزرا، منافات دارد.
  • دفتر: اداره رسایل.
  • دفتر اوراجه: رک ← مستوفی.
  • دفتر جزو جمع: رک ← مستوفی.
  • دفتر خاقانی: اداره ثبت املاک.
  • دفتردار: لشکرنویس؛ رک ← لشکرنویس باشی.
  • دفتر دستورالعمل: رک ← مستوفی.
  • دفتر محاسبه: رک ← مستوفی.
  • دفیله: رژه رفتن؛ عمل به رده رفتن و گذشتن گروه‌ها از برابر کسی؛ رژه.
  • دواتداری: رک ← منشی‌الممالک (دواتدار: منشی؛ دبیر).
  • دورژیمان: هنگ.
  • دوک: امیرالامرا.
  • دهباشیان: رک ← سوار کشیکخانه.
  • دیموسها: نجبای مملکت.
  • دیوان بیگی: رئیس محاکمات شهر و منصبدار حکومت؛ رئیس هیئت داوران یا رؤسای دادگستری ولایات را می‌گفتند و کم‌کم نام خانوادگی شد؛ رؤسای دادگستری ولایات.
  • دیوانخانه: محکمه؛ دارالحکومه؛ نخست وزیری؛ مکانی متصل به کاخ شاه ــ که صدراعظم و وزرا در آنجا به امور مملکتی رسیدگی می‌کردند.
  • دیوان رسایل: دفتر ایالتی.
  • دیوان عدالت عظمی: دادگستری.
  • 📑#پژوهش_ادملاوند

📝ر

  • رختدار: جامه دار خاص شاه (رختدارخانه)؛ از امور خصوصی شاه ــ که تحت ریاست صندوقدار باشی بوده‌است.
  • رسوم: رشوه، انعام و پولی برای انجام کار.
  • رقم: در دوره قاجار، اوامر و احکام و مخاطبات کتبی ولیعهد و شاهزادگانش را ــ که فرمانفرمایی و حکمرانی داشتند ــ می‌گفتند؛ مترادف حکم است.
  • رسوفیل: طرفدار روس.
  • ریاست دربخانه: ریش سفیدی دربخانه.
  • ریاست دفتر: پیشکار دارایی.
  • ریاست قشون: فرمانده لشکر.
  • ریش سفید عمله خلوت: رک ← وزیر دربار.
  • رئیس: معاونان وزارتخانه‌ها را می‌گفتند.
  • رئیس دفتر استیفا: وزیر دارایی.
  • رئیس دفتر مخصوص شاهنشاهی: رک ← منشی‌الممالک.
  • رئیس دیوانخانه: ← امیر دیوانخانه.
  • رئیس نظمیه: پلیس (به منزله شهربانی).

📝ز

  • زرّادخانه: ذخایر و مهمات ارتش؛ قورخانه؛ جباخانه؛ سلاحخانه؛ محل اسلحه و ذخایر و مهمات نظامی.
  • زنبورک: نوعی اسلحه گرم.
  • زیبا: نام سگ عزیزالسلطان.
  • زینخانه مبارک: رک ← زیندارخانه.
  • زیندارباشی: در زمان ناصرالدین شاه، به خازن رکیبخانه مبارک و در زمان مظفرالدین شاه، رئیس زینخانه مبارک؛ رک ←زیندارخانه.
  • زیندارخانه: گاهی که شاه در شهر برای نمایش، اسب سواری می‌کرد، زین و یراق اسبش مرصّع بود. زین‌های مرصّع شاه، زیندار خانه‌ای داشت که تحت سرپرستی یکی از رجال دربار، اداره و حفظ می‌شد.

📝ژ

  • ژنرال قنسول: رک ← قنسول.
  • 📑#پژوهش_ادملاوند

📝س

  • ساخلو: پادگان؛ گروهی از سربازان که در مکانی جای گزیده‌اند و به حفظ و نگاهداری آن گماشته شده باشند.
  • سالاربار: بار سالار؛ پرده دار؛ ایشیک آقاسی؛ رک ← ایشیک آقاسی.
  • سپهسالار: فرمانده لشکر.
  • سرایدارباشی: رئیس سرایدارخانه؛ از مشاغل مهم درباری. (سرایدار: مستخدم و نگهبان سرا).
  • سررشته‌داری مالیات: رک ← استیفا.
  • سردار: فرمانده لشکر؛ معاون حکومت.
  • سردار کل: وزیر جنک؛ سپهسالار.
  • سرداری: ریاست قشون؛ فرمانده لشکر.
  • سرعسکر: فرمانده قوا.
  • سرکشیکچی باشی: رئیس گارد (پاسگان) مخصوص شاه.
  • سرکنسول: رک ← قنسول.
  • سوار کشیکخانه: پاسگان (گارد) مخصوص شاه ــ که تحت ریاست کشیکچی باشی و نایبان و یوزباشیان و پنجاه باشیان و دهباشیان کشیکخانه بودند. سوار کشیکخانه را غلام کشیکخانه هم می‌گفتند (از مشاغل مهم درباری).
  • سورسات: سیورسات؛ ارزاقی که به زور از انبارهای مردم، جهت پذیرایی مهمانان و فرستادگان دولت و قاصدان، از طرف حکام وصول می‌شد؛ غلّه و خوراک لشکریان و علوفه اسب‌ها و حیوانات؛ آذوقه لشکریان و سپاهیان یا پادشاه و امرا.
  • سیورغال: عواید زمین ــ که به جای حقوق یا مستمری، به شخصی بخشند؛ تیول و زمینی که پادشاه، جهت معیشت، به ارباب استحقاق بخشد؛ رک ← تیول و سیورغال.
  • 📑#پژوهش_ادملاوند

📝ش

  • شارژه دافر: کنسول؛ کارپرداز؛ شازدفر؛ شاهزاده فر؛ کاردار سفارت؛ مأمور سیاسی و نایب وزیر مختار.
  • شاطر: پیاده‌های جلو اسب شاه را می‌گفتند.
  • شاه: لقبی که پیشوایان دراویش، به مرید و جانشین خود می‌دادند.
  • شبنامه: نوعی جریده (از خانواده مطبوعات).
  • شبندرخانه: شه بندرخانه؛ کنسولگری.

ص

ویرایش

  • صاحب اختیار: کسی که مجوز برای اجرای حکمش بدون چون و چرا دارد (برای افرادی که تحت فرماندهی باشند).
  • صاحب جمع: رئیس حمل و نقل؛ مسئول ضبط و تحویل‌نویسی از اموال دیوانی بوده (در دوره صفویه)؛ صاحب جمع خزانه؛ صاحب جمع جباخانه؛ صاحب جمع قپچاقخانه و…
  • صاحبدیوان: رئیس کل بودجه؛ کسی که اسامی هر حقوق‌بگیری را به اندزه مواجب داشته‌است (از اواسط سلطنت قاجار، این لقب، جزو القاب منحصر محسوب می‌شده‌است).
  • صاحبدیوان رسالت: دبیر؛ رئیس دفتر.
  • صاحبدیوان رسایل: رئیس دفتر مخصوص شاهنشاهی؛ رک ← منشی‌الممالک.
  • صاحب منصب: افسر قشون.
  • صادر: صادرات؛ باج؛ پولی که برای امور اتفاقی، از رعایا گرفته می‌شده.
  • صدر: رئیس؛ در دوره فتحعلیشاه، وزیر عدلیه را صدر دیوانخانه می‌گفتند؛ و نیز امیر دیوانخانه.
  • صدرالممالک: از زمان صفویه تا اوایل دوره ناصری، به متصدی امور شرعیه و اوقاف و حسبه، می‌گفتند؛ وزیر دادگستری و اوقاف؛ امیر دیوانخانه؛ صدرالممالک؛ صدر دیوانخانه؛ امور ملکی و شرعیات.
  • صرف جیب: پول توجیبی شاه.
  • صندوقخانه: کارش تهیه خلعت و نشان بوده، و جزو کارهای عمومی دولت، محسوب می‌شده‌است.
  • صندوقداری: متصدّی صندوق جواهرات و اشیا و اجناس بهادار و با ارزش.

📝ض

  • ضابط: حاکم نواحی و بلوکات؛ فراهم آورنده و نگهدارنده چیزی.

📝ط

مقالهٔ اصلی: طغرا

  • طغرا: طغری؛ علامت و نشان پادشاهان ــ که بر نوشته‌های سلطانی و دیوانی، به منظور تأیید و تأکید مطالب و مندرجات آنها، اضافه می‌کرده‌اند؛ علامتی که با خط درشت، بر طرّهٔ احکام سلطانی کشند؛ القابی که بر سر فرمان پادشاه می‌نویسند؛ خطی منحنی که بر سر احکام ملوک، می‌کشیدند.

📝ع

  • عمله خلوت: کسی که نظافت امور و سرای سلطنتی را به عهده داشته؛ کنیزان و زنان حرم؛ رک ← دربار.

📝غ

  • غروی: رک ← حائری و غروی.
  • غلامبچه: رابط میان اندرون شاه و بیرون.
  • غلامبچه باشی: رئیس غلامبچه‌های اندرون شاه؛ رک ← غلامبچه.
  • غلام کشیکخانه: رک ← گارد (پاسگان) مخصوص شاه، و رک ← سوار کشیکخانه.
  • 📑#پژوهش_ادملاوند

📝ف

  • فخّارخانه: کوره پزخانه؛ رک ← بنّاخانه و فخّارخانه.
  • فراشباشی: نسقچی باشی: رئیس میرغضبها؛ داروغه چوبداران (فرّاش: پیشخدمت و خدمتکار).
  • فراشها: کسانی که غذا را حمل می‌کردند؛ پیشخدمتها.
  • فرمان: کلیه اقسام دیوانیات که حاکی از اوامر و دستورهای و مصوبات پادشاه بوده و به مهر و طغرای آن‌ها می‌رسیده است؛ نوشته‌ای که در آن، سمت یا مواجبی برای کسی معین می‌شده؛ توقیع پادشاه؛ اسم عام اوامر کتبی شاه؛ به فارسی فرمان است؛ فرمان، حتماً باید به دست مستوفی و پشت آن به مهر صدراعظم، وزیر مالیه، صاحبدیوان و منشی‌الممالک و شاه رسیده باشد.
  • فرمانفرما: حاکم؛ رک ← حاکم.
  • فعله: کارگر (در عربی، جمع عامل است و مفرد نیست).
  • فوج: هنگ.

📝ق

  • قائم مقام: یکی از معانی آن، دبیر مهام خارجه؛ رک ← دبیر مهام خارجه.
  • قاپوچی: دربان.
  • قاپوق: (احتمالاً یا پای قاپوق!) میدان اعدام فعلی.
  • قصر قاجار: با مصالح کشی سران قاجار، برای محل ییلاقی، توسط فتحعلیشاه بنا شد.
  • قلمداندار: منشی حضور؛ رک ← منشی‌الممالک.
  • قلمی: تحریر (قلمی شد: تحریر شد).
  • قنسول: کارپرداز، شارژه دافر (ژنرال قنسول: کارپرداز اول؛ سرکنسول).
  • قورخانه: رک ← زرادخانه.
  • قوره: توره؛ شاهزاده.
  • قوریساولباش: رئیس تفنگداران خاصّه.
  • قوریلتای: مجلس شورا.
  • قوللر آقاسی باشی: رئیس غلامان؛ رک ← گارد مخصوص شاه.
  • قهوه قجری: در دوره قاجار، به قهوه مسموم ــ که به رجال، برای هلاکت آن‌ها می‌دادند ــ می‌گفتند.

📝ک

  • کارپردازی: مباشرت و ملزومات کارخانه: خان‌های که در آن بنّایی می‌کنند؛ قورخانه؛ مطبخ بزرگ.
  • کاخ زرّین: هریک از عمارات بلدیه‌های نواحی.
  • کاخ شهر: عمارت مرکزی بلدیه.
  • کارگزار: وکالت و منصبی در وزارت خارجه.
  • کتابچه جمع و خرج: کتابچه جمع و خرج مالیاتی مستوفیان.
  • کتابچه دستورالعمل: کتابچه جمع و خرج مالیاتی مستوفیان.
  • کتابداری: رئیس کتابخانه؛ شغل کتابدار؛ مأمور حفظ نظم و ترتیب کتب در کتابخانه.
  • کدخدای محل: رئیس محله؛ در دوره ای به معنای رئیس کلانتری بوده‌است.
  • کرپی: پٌل
  • کروم: (جمع کرم) درخت انگور.
  • کشیکچی: ریاست نگهبانان.
  • کشیکخانه: رک گارد مخصوص شاه.
  • کلانتر: حاکم؛ رئیس شهر که کدخایان محله را تعیین و اداره می‌کرده؛ داروغه شهر.
  • کلانتری ایالت: از مشاغل اداره حکومتی شهر؛ این لقب، فقط مخصوص فارس و قوام‌های شیراز بوده (به نظر مهدی بامداد).
  • کمیسر عالی: رئیس اداره شیلات.
  • کنت: خان
  • کوتوال: رئیس شهربانی.
  • کوچ: کوچ و بند؛ زن و فرزند و اهل.
  • 📑#پژوهش_ادملاوند

📝گ

  • گار: ایستگاه راه‌آهن.
  • گارد مخصوص شاه: سوار کشیکخانه (و رئیس کل سواران کشیکخانه را غلام کشیکخانه نیز می‌گفتند. سرکشیکچی باشی، در مواقع سواری شاه، باید ملتزم رکاب می‌شد و سواران یا غلامان او در جلو و عقب می‌بودند تا اگر پیشامدی می‌شد، برای حفظ جان شاه، حاضر باشند).

لباس

📝م

  • ماژور: یکی از درجات نظامی، معادل یاور سابق و سرگرد امروزی.
  • مالیات ارضی: مالیات اراضی زراعتی.
  • مالیات غیرمستقیم: در دوره قاجار، در اوایل دوره مشروطه، شامل مالیات‌های زیر بوده: ۱- نمک، ۲- تریاک، ۳- الکلیات یا رسومات، ۴- دخانیات، ۵- ذبایح یا روده، ۶- پوست برّه، ۷- گمرک.
  • مالیات مستغلات: از کلیه ساختمان‌های شهری، مبلغی به عنوان کرایه زمین، از طرف دولت دریافت می‌شد.
  • مالیات مستقیم: در دورة قاجار، در اوایل دورة مشروطه، چهار نوع بوده: ۱- ارضی، ۲- اصناف، ۳- وسایط نقلیه یا نواقل، ۴- مستغلات.
  • مبادله: در دورة قاجار، نوشتن سند در دو نسخه بوده که هریک از دو نسخه را یکی از متعاهدین، نزد خود نگه می‌داشتند.
  • مباشر: رئیس.
  • متصدی مخزن تدارکات عسگریه: رئیس مخازن.
  • مجلس دربار اعظم: رک رئیس مخازن.
  • مجلس دربار اعظم: دارالشّورا؛ رک مجلس شورای دولتی.
  • مجلس شورای دولتی: به امر ناصرالدین شاه، در سال ۱۲۷۵ ق. شش وزارتخانه (داخله، خارجه، جنگ، مالیه، عدلیه و وظایف) جهت شورا، به ریاست میرزا جعفرخان مشیرالدّوله تشکیل شد. در سال ۱۲۸۸ق. مجدداً به امر ناصرالدّین شاه، همان وزرا و شاهزادگان (معین)، در هفته دو روز برای رسیدگی به امور مهام مملکتی و دو روز برای امور مهم دیگر، در دارلشّورای کبری جمع می‌شدند. دارالشورا، رئیس و ناظم داشت. صدور هر حکمی در این مجلس، باید به تصدیق وزرای اهل مجلس می‌رسید. ناصرالدّین شاه، امر به تشکیل مجلسی به نام دارالشّورای کبری داد تا بتواند به جای صدراعظم، تصمیم بگیرد. عضویت و ریاست شورا، بر حسب امر شاه صورت می‌گرفته‌است.
  • مجلس شورای ملّی: دارالشورای ملّی، در سال ۱۳۲۴ق ایجاد شد. این مجلس، تا سه هفته در عمارت گلستان منعقد و بعد به بهارستان و سپس به باغ سپهسالار منتقل شد. اعضای این مجلس را ملت انتخاب می‌کردند.
  • محصّل بقایا: رک امین بقایا.
  • محصّل محاسبات: مأمور وصول یا رئیس اجرا و وصول مالیات.
  • مخبر: راپورتچی.
  • مدرسه وزارت خارجه: مدرسة علوم سیاسی.
  • مرخّص: نماینده مختار.
  • مرسوم: مستمری و وظیفه.
  • مستوفی: حسابدار؛ در اصطلاح مالی قدیم، متصدی استیفای مال دولت بود. مال دولت یا نزد مالیات بده‌است یا نزد متصدی وصول. مستوفی برای انجام وظیفة خود، چهار دفتر داشته:

دفتر جزو جمع: اسامی ایالات و ولایات، از آذربایجان تا یزد در آن بوده‌است؛ دفتر اوراجه: راجع به مصارف بیوتات سلطنتی و مصارف فوق‌العاده؛ دفتر دستورالعمل: خلاصة دستورالعمل بودجه‌های هر سال ولایات قلمرو مستوفی، در آن نوشته می‌شده‌است؛ دفتر محاسبه: جمع و محاسبه ولایات تحت قلمرو مستوفی که توسط پیشکار حاکم، برای مستوفی ارسال می‌شده‌است.

  • مستوفی الممالک: در دورة فتحعلیشاه، برای امورمالیاتی، سرپرستی به نام مستوفی الممالک تعیین شد و زیر نظر او، برای هر چندین ولایت، یک نفر مستوفی معین شد؛ بنابراین، مستوفی الممالک در حکم وزیر دارایی کنونی بوده و بر دخل و خرج کشور، نظارت داشته‌است. مستوفی، هرسال عملیات صاحب جمعان قلمرو خود را رسیدگی می‌کرد، صورت حساب آن‌ها را می‌نوشت و پس از تشخیص باقی هر یک و وصول آن، به آنان مفاصا حساب می‌داد. از اواخر دورة ناصری، این لقب جنبة شغلی خود را از دست داد و جزو القاب دولتی شد.
  • مستوفی پای سند: مستوفی مأمور رسیدگی نهایی را مستوفی پای سند می‌گفتند که بایست بروات و فرمان‌ها را قبل از مهر صدراعظم و صحه شاه، ثبت و مهر می‌کرد و ضامن صحّت آن بود.

مستوفی کل، پیشکار دارایی.

  • مصلحت خانه: در سال ۱۲۷۶ق ــ که همه روزه باید در مورد مصالح ملک و ترقی مملکت گفتگو می‌شد ــ شاه، مجلسی به این نام دایر کرد و اعضای آن، عمومی تر از مجلس شورای وزرا بوده‌است.
  • مصلحت‌گزار: کاردار؛ شارژه دافر.
  • مطلق العنانی: رعایا، در موقع تغییر محل و نقل مکان از ملکی به ملک دیگر، مجبور بودند وجوهی جهت مطلق‌العنانی و آزاد بودن، به حکومت یا پیشکار مالیه بپردازند و ورقة اجاره نامه به اسم تعلیقه، دریافت دارند که بدون این ورقه، هیچ رعیتی حق انتقال به جای دیگر و تغییر محل نداشت.
  • معتمد حرم: رئیس خواجگان.
  • معلمخانه دولتی: دارالفنون
  • مفاصا حساب: رک مستوفی الممالک.
  • ملتزم رکاب: همراه شاه؛ رک گارد مخصوص شاه.
  • ملفوفه فرمان: شاه، غیر از فرمان کتبی و رسمی خود، فرمان کتبی و رسمی دیگری هم داشته‌است؛ مثلاً در امر خاصی از قبیل: تحقیق و تفتیش و رسیدگی به کار معینی، صادر می‌شده یا دستوری به‌طور فوقالعاده به کسی اعلام می‌گردیده. این فرمانها، سربسته، به مخاطب می‌رسید. به همین جهت، آن را «ملفوفه فرمان» نامیدهاند. این فرمانها، به صحّة شاه و مهر صدراعظم می‌رسید.

ممالک محروسه: مجموع ایالات و ولایات ایران؛ کشور ایران. ممیزی املاک: کارشناس، محصول زمین و میزان آب قنات را به‌طور تقریب، جهت وصول مالیات تعیین می‌کرد. با اجرای ممیزی علمی، قدم عمدهای برای تشخیص صحیح عایدات و تعیین میزان مالیات مؤدیان، برداشته شد.

  • منافع دارالضّرب: در زمان قاجار، از عواید حاصل از عملیات ضرابخانه‌ها، ۵/۷ درصد مالیات اخذ می‌شد که به آن، منافع دارالضرب می‌گفتند.
  • منجّم و منجّم باشی: کسی که برای سفر، سعد و نحس را تعیین می‌کند.
  • منشور: فرمان‌های سرگشاده پادشاهان؛ فرمانهایی که محرمانه و رمزی نبودند؛ فرمان شاهی مهر نکرده؛ فرمان پادشاهی که از باب لطف وعنایت باشد.
  • منشی اسراری صدرات عظمی: مدیر دفتر محرمانه و مرموزات.
  • منشیالممالک: تا اواسط دورة محمدشاه، از القاب شغلی بوده. رئیس دفتر مخصوص شاهنشاهی را می‌گفتند و از آن پس، متصدی شغل مزبور را صاحبدیوان رسایل؛ وزیر رسایل؛ منشی حضور و دبیر حضور می‌نامیدند.
  • منشی حضور: رک منشیالممالک.
  • منشی حضور همایون: رئیس کل وظایف؛ مأمور ابلاغ به وزرا.
  • منغلای: (= منقلای): پیشقراول و طلایة سپاه.
  • موزیکانچی: نوازندگان ارکستر نظامی.
  • مهرداری: عمله خلوت؛ رک ¬ عمله خلوت.
  • مهلتانه: آنچه در ازای دادن یا گرفتن مدّت، گیرند یا دهند؛ وسیلة مهلت طلبی.
  • میرآخور: جلودار؛ از مشاغل مهم درباری؛ کسی که پیاده در جلو حرکت می‌کرده، برای به مقصد رساندن آقا؛ جلودار سوار؛ رئیس اصطبل شاهی.
  • میرزا: کاتب و نویسنده و منشی؛ از القاب شاهزادگان هم بوده ولی بعدها برای سردارزادگان هم استفاده شد. وقتی در اوّل نام آید، اطلاق به نویسندگان، خاصّه اهل حساب می‌شده؛ دفتردار؛ حسابدار.
  • میزان آقاسی: رئیس کل گمرکات؛ رئیس مالیات غیرمستقیم و گمرک امروزه.

📝ن

  • ناظر: خوانسالار؛ رک خوانسالار.
  • ناظم: ناظم مدرسه؛ مدیر داخلی وزارت خارجه؛ رئیس دبیرخانه؛ معاون وزارت خارجه.
  • ناظم خلوت: داروغة خلوت؛ کسی که نظم خلوتخانة شاهی را به عهده داشته.
  • ناظم دفترخانه: رئیس وصول بقایا؛ رک امین بقایا.
  • ناظم دارالخلافه: حاکم تهران.
  • ناظم میزان: رئیس عوارض و مالیات که دم دروازه، از مال التّجاره‌های داخلی و خارجی گرفته می‌شد؛ بعدها ناظم میزان، مدیر گمرک استعمال شد؛ رئیس مالیات غیرمستقیم و گمرک.
  • نایب: رک سوارکشیکخانه.
  • نایبالوزاره: در اوایل و اواسط سلطنت ناصری، معاون وزارت خارجه را می‌گفتند و در اواخر آن، رئیس.
  • نسقچی و نسقچیباشی: اکثر حکّام، چنین فردی برای خود داشتند و تا اوایل سلطنت مظفرالدّین شاه، رواج داشته وظیفه او، بریدن سر، بینی و… بوده‌است. میرغضبان و کارمندان اداره مزبور در دورة قاجار، بیشتر در خانوادة علاءالدّوله دوام پیدا کردند.
  • نشان: برای تأیید مضمون ارقام و احکام و نشان‌های سابق، نوشته می‌شده که در مورد سیورغال و تیولات و مناصب و مشاغل کوچک، صادر می‌شده؛ لکن پروانجات، برای تأیید ارقامی که جنبه مالی داشته، بوده‌است.

نظارت خاصّه: خوانسالاری؛ رک خوانسالار.

*نفی بلد: تبعید.

  • نقارخانه: این خانه، یکی از بیوتات سلطنتی بوده؛ در دورهای که آلات موزیک نظامی اروپایی به ایران نیامده بود، نقارهخانه، این کار را انجام می‌داده‌است.
  • نکول: امتناع؛ خودداری از پرداخت وجه حواله و برات و…؛ خودداری از پاسخ.
  • نگارستان: باغی که توسط فتحعلیشاه در خارج از شهر تهران بنا شد؛ قسمتی از وزارتخانه فرهنگ و هنر.
  • نوّاب (جمع نایب): معاونین؛ از القاب شاهزادگان (مرد و زن)؛ نوّاب اشرف، در مورد شاه؛ نوّاب اشرف والا، در مورد شاهزادگان استفاده می‌شده‌است.
  • نوکر: در زمان قاجار، طبقات کارمند و حقوق بگیران دولت را می‌گفتند؛ خدمتکار؛ بعضی حکّام، به کارکنان خود می‌گفتند.
  • نیابت: معاونت.

📝و

  • وزارت: حکومت (نایب الوزاره: معاون حکومت).
  • وزارت دفتر استیفا: مرکب از وزیر و مستوفیان ایالات و ولایات بود.
  • وزارت لشکر: رئیس دارایی ارتش.
  • وزیر: نیابت اوّل؛ رئیس (معاون).
  • وزیر بقایا: مستقیماً تحت نظر صدراعظم انجام وظیفه می‌کرد و حساب ولات و حکّام را از آن‌ها می‌گرفت و به مستوفی محل می‌داد تا حساب را تنظیم کند.
  • وزیر حضور: وزیر دربار.
  • وزیر دارالانشا: رئیس دفتر مخصوص شاهنشاهی.
  • وزیردارالشّورا: عضو دارالشّورا: عضو دارالشّورای کبری.
  • وزیر دوّاب : مستوفی که به جمع و خرج و اسقاط و عمل و غیرهٔ شترخانه و قاطرخانه رسیدگی می‌کرده‌است.
  • وزیرعلوم: وزیر معارف؛ وزیر آموزش و پرورش.
  • وزیر محاسبات: وزیر دارایی.
  • وزیر نظام: ریاست دارایی؛ فرمانده قوا را نیز می‌گفتند (در زمان محمدشاه قاجار به بعد، معمول شد).
  • وصل: به معنی و معادل «پیوست» امروزه.
  • وقایعنگار و داروغه دفترخانه: رئیس اجراییات وزارت دارایی؛ محصّل وصول بقایا.
  • 📑#پژوهش_ادملاوند

📝ی

  • یادداشت: (تاریخ رواج آن، از دوران ناصری بوده) نامه‌هایی که از وزارت امور خارجه به نمایندگان سیاسی دولتهای دیگر می‌نوشتند، می‌گفتند. فرق آن با نامه، در این است که نویسنده در آن، خود را به صیغه مفرد غایب می‌خواند. در تداول سیاسی، نامه گلهآمیزی است که وزارت خارجه دولتی به دولت دیگر می‌فرستد و در آن، از مسایل مربوط به نقض عهد و شکایت، گفتگو می‌کند.
  • یاور: سرگرد.
  • یراقچین: خلع سلاح.
  • یوزباشیان: رک ← سوارکشیکخانه.

کارمندان آستان رضوی را القابی چون اقبالالتّولیه، حسامالتّولیه و… می‌دادند. در اسناد دورة قاجار، بر پشت و بالا یا سمت چپ سند یا فرمان، نام و لقب مخاطب را می‌نوشتند. به تجربه، ملاحظه شده که اغلب، مهر پشت سند، جایی زده شده که نوشته «روی صفحه» تمام شده باشد و این، مهر همان نویسندة سند است.

📚منابع

https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%A7%DA%98%D9%87%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%AF%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87_%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%A7%DA%98%D9%87%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%AF%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87_%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

📚#نسخه_خطی رساله خسرویه در تفسیر فاتحه علامه جعفر بن میرزامحمد پریجایی مازندرانی

#پریجایی
📚#نسخه_خطی رساله خسرویه در تفسیر فاتحه

🖊علامه جعفر بن میرزامحمد پریجایی مازندرانی

✍تصحیح و تحقیق:
ناصر رضایی رضایی چراتی

📝با مقدمه حضرت آیت الله استادی

🗓سال انتشار ۱۳۹۹

📌پژوهش ادملاوند

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

#علما #پریجایی #بندپی #کتاب

📄توضیحات:

۱.کتاب رساله ی خسرویه در تفسیر حمد اثر علامه جعفر بن حاجی میرزا محمد #پریجایی مازندرانی است که وی از علما و دانشمندان نیمه ی نخست قرن سیزدهم هجری قمری می باشد.

۲. #نویسنده ی این رساله و تفسیر در مقدمه ی کتاب، خود را با صراحت کامل، چنین معرفی نموده است: (( این بنده شرمنده جاودانی، این حاجی میرزامحمد، جعفر پریجایی مازندرانی).

۳.از تاریخ تولد و نیز وفات مرحوم علامه پریجایی مازندرانی سندی رویت نشد و به دست نیامده است.

۴.از شیوه ی نگارش رساله ی خسرویه و گزینش موضوعات و مطالبی که در آن عمل آمده است به روشنی میتوان دریافت که ایشان دانشمندی جامع، و ذوفنون، عالنی ادیب، ففیه، عارفی متشرع و زاهد و متصلّب در اعتقادات شیعه ی امامیه بوده و ارادت شدید نسبت به امامان اهل بیت علیهم السلام داشته است.

۵.از آنجا که علامه پریجایی این رساله را در زمان حکومت محمدقلی میرزا مُلک آرا در مازندران (۱۲۱۴_۱۲۵۰ ه ق) نوشته و به نام ایشان موسوم و به وی تقدیم داشته است به یقین معلوم میشود که نویسنده رساله ی خسرویه از علما و دانشمندان قرن سیزدهم هجری قمری در مازندران بوده است و نگارش این رساله در نیمه نخست قرن سیزدهم قمری در زمان حکومت محمد قلی میرزا مُلک آرا در مازندران واقع شده است چرا که علامه پریجایی مازندرانی نویسنده رساله ی خسرویه رابطه ی دوستی و مخالطت با محمدقلی میرزا مُلک آرا حاکم وقت مازندران از سال ۱۲۱۴ تا ۱۲۵۰ قمری داشته و مورد توجه و التفات و انعام وی بوده است، به همین دلیل ایشان این کتاب را برای او به رشته ی تحریر درآورده و به نام او موسوم کرده و به ایشان تقدیم نمود چنانکه خود گفته است:
((به تخصیص، این بنده صَمیم و فَدَویّ قدیم که لطف و انعام آن حضرت درباره حقیر، اَکمَل و جُود و احسانش اَشمل آمد...و چون حصول نعمت به یُمن دولت آن خسرو و والا نَهمَت شده و به برکت نام نامی آن خسرو عالم گیر به انجام رسید و هم این که آن حضرت را در انشا اشعار اَبکار که از نتایج افکار آن گزیده حضرت آفریدگار است به تلخص خسروی است او را به ((رساله خسرویه در تفسیر فاتحه)) موسوم ساخته، تحفه بارگاه عرش اشتباه و هدیه سُدَّه سنیه سِدره مرتبه نموده، مَرجوّ آنکه مقبول طبع اشرف دقیق پسند شده...)).

۶.سبک تفسیری این کتاب از سبک تفسیری ادبی، اخلاقی و عرفانی پیروی نموده است چنانکه کاشفی سبزواری دارای همین شیوه است.

۷.این رساله مشتمل بر یک خطبه، یک مقدمه، سه مقصد و یک خاتمه است.

۸.نسخه ی خطی آن در ۲۶۱ برگ به ابعاد ۱۹۰×۱۳۴ پیلی مار، دارای جلد مقوایی با روکش تیماج قهوه ای تیره ایت که در وسط هر یک از لَت های آن یک ترنج و دو سر ترنج ضربی با نقوش گل و بوته اسلیمی حک شده است.

۹.خطوط آن اغلب با نستعلیق خوش تحریری است ولی آیات، احادیث و عبارتهای عربی به خط نسخ پخته ای نگارش شده است.

۱۰.جنس کاغذ این کتاب فرنگی الوان (آبی) و نخودی است که این نوع کاغذ از روسیه به ایران وارد میشده است.

۱۱. مرکب تحریر رساله اغلب از مشگی استکه حسب مورد از دور رنگ شنگرف و لاجورد استفاده شده است.

۱۲.مهرها: در روی برگهای ۲ و ۱۸۰ نقش مهر چارگوش با متن ((الهم صل علی محمد و آل محمد)) آمده است که به خط ثلث زیبای حکامی شده است.

۱۳.نسخه خطی این کتاب در کتابخانه ی شخصی مرحوم حجت الاسلام شیخ احمد احمدی فیروزجایی [پریجایی] قرار داشت.
💠#بازنگری
🖊#محسن_داداش_پور_باکر
۱۴۰۳/۰۵/۲۱
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
💥#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

🌍#گت #گت_کلا

💠#مازندران_شناسی
🌍#گت #گت_کلا

✍روستای گت کلا در ۵۰ کیلومتری جنوب شرقی شهرستان هزارسنگر آمل، در منطقه ی میان بند در ارتفاع ۱۵۳۰ متری از سطح دریا واقع شده است.
این روستای باصفا از نظر آب و هوا و چشم انداز منحصر به فرد است.

📜تاریخچه:
بر اساس یافته های شفاهی که از کذشته تا کنون استمرار دارد روستای #گت_کلا یکی از قدیمی ترین، بزرگترین و پیشرفته ترین روستاهای منطقه بوده است.
👈وجود سنگ فرش، در سمت غرب مسیر راه ششمیر و بازارنک (به معنی بازار کوچک و...) در سمت شرق، نشان دهنده ی توسعه و آبادانی این روستا در گذشته می باشد.
گفته می شود این روستا قدمتی چند هزار ساله دارد.

🔎وجه تسمیه:
واژه ی گت کلا از دو جزء گت (بزرگ) + کلا (آبادی) تشکیل می شود. پس گت کلا به معنای آبادی بزرگ است. اما به نظر می رسد واژه ی #گت باید در واژگان آسمانی و پهنای مفهومی نیز دیده شود که نیاز به تحقیق و پژوهش دارد.

👈در سال های بسیار دور راه طولانی روستا تا شهر و ارتفاع زیاد آن تا سطح دریا زندگی را برای اهالی مشکل کرده و این امر موجب گشت مهاجرت از روستا به سمت شهرها شروع شده و رفته رفته تعداد ساکنین گت کلا کاهش یابد. این در حالی بود که عده ای از اهالی که دامدار بودند به صورت ساکن و دائم در روستا ماندند. به طوری که تنها چند طایفه به نام های نقی گت (باقی پور)، شریفا گت (بابازاده)، حسین گت (کاظمی)، اسدالله گت (سیف علی زاده) و تنی چند از طایفه های دیگر حدودا در سال ۱۳۰۰ هجری شمسی در روستای گت کلا ساکن شدند و به زندگی خود ادامه دادند. این در حالی بود که فرزندان و نوادگان طایفه های یاد شده به دلیل افزایش جمعیت در روستا و عدم شرایط مناسب شغلی اکثرا به شهرها مهاجرت کرده و هر یک به کسب و کاری مشغول شدند.

در دهه ی ۱۳۶۰ به دلیل احداث جاده و راه اندازی دیگر امکانات رفاهی، سکونت در روستای گت کلا رونق گرفت به طوری که در حال حاضر حدود ۱۰۰ واحد مسکونی و ۷۰۰ نفر جمعیت بومی و غیر بومی در این روستا ساکن اند.

🌿خاندان های #گت_کلا:
افرادی که در روستا زندگی می کنند بیشتر از #طایفه های باقی پور، بابازاده، سیف علیزاده، صفرنیا، صفرزاده، الله قلی نسب، کاظمی پور، گل زاده، علی نسب، شعبانی و روان بد هستند.

🇮🇷روستای گت کلا در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در حوزه ی تقسیمات کشوری جزء بخشداری بندپی شهرستان بابل قرار داشت اما بعد از پیروزی انقلاب و بر اساس تقسیمات کشوری جدید جزء حوزه ی استحفاظی بخشداری مرکزی شهرستان آمل و دهستان بالا چلاو قرار گرفت و در سال ۱۳۹۰ با تقسیمات اخیر فرمانداری شهرستان آمل جزء بخشداری امام زاده عبدالله (ع) قرار دارد.

👈روستای گت کلا دارای مساحت تقریبی ۱۶۴ هزار متر مربع می باشد. این روستا از شمال به اراضی ملی چاتمه سر و چمن سر و ماورای آن یال گَسکین، از جنوب به اراضی ملی دستکَن و چمن سر و کمی دورتر روستای سنگچال، از شرق به اراضی ملی بازارنک و از غرب به اراضی ملی چمن سر محدود می شود.

👈اهالی روستای گت کلا، عموما افرادی خونگرم، مهمان نواز، خوش برخورد و بلند قامت هستند و حدود ۹۵% جمعیت زیر ۵۰ سال این روستا با سواد می باشند.
روستای گت کلا دارای امکانات رفاهی از قبیل آب شرب، جاده ی آسفالته، برق، تلفن ثابت، دو مسجد (که مسجد امام علی (ع)، یک حسینیه و یک ایستگاه تبخیرسنجی است.

🌳به #جنگل های اطراف گت کلا #جاخانی میگویند.

🔲گویش:

گویش محلی گت کلا، از نظر حوزه زبانی، متعلق به شاخه شمال غربی زبان‌های ایرانی نو و زیرگروه گویش‌های کرانه دریای خزر است. یکی از مشخصه‌های اصلی ساخت‌آوایی آن نبود صامت /ž/ و وجود مصوّتِ /Ə/ به جای /e/است، که مانند یک واجگونه بعد از همزه و در واژه‌های عربی به کار می‌رود. در این گویش، گذشته نقلی و بعید متعدی و لازم با فعل کمکی «دار-/داشت-» ساخته می‌شود. مثلاً: بخردارمه ba-xƏrd-dār-mƏ (خورده‌ام)، و بخرداشتمه ba-xƏrd-dāšt-Ə-mƏ (خورده بودم).
"روستای گت کلا آمل - سیری در ایران" https://seeiran.ir/%D8%B1%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%A7%DB%8C-%DA%AF%D8%AA-%DA%A9%D9%84%D8%A7-%D8%A2%D9%85%D9%84/
✍ اقتباس از نوشته های فرزاد باقی پور گت کلایی

#بازنگری
🖊#محسن_داداش_پور_باکر
۱۴۰۳/۰۵/۱۹ جمعه
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

#محسن_داداش_پور_باکر
١٩:٣٠ - ١٤٠٢/٠٣/٠٢
#معرفی_طایفه_گت
👇👇
۱/طایفه ای با گستردگی محدود، ساکن شیاده و ییلاق #گت_کلا منطق چلاو #آمل.

۲/نیای خاندان اسدالله گت در روستای فکچال بندپی غربی بابل زندگی می کردند.

۳/طایفه ی گت از مادری از #تبار_باکر هستند.

۴/گت به معنای بزرگ است.

۵/خاندان سیف علی گت، خاندان نقی گت ، خاندان اقاعلی گت و خاندان اسدالله گت از مشاهیر این طایفه به شمار می روند.

۶/استاد کربلایی علی سیف علی زاده از جمله نامداران این طایفه است که وی نجار ، بنایی ماهری بود که در امر مرمت، بازسازی و احیای میراث فرهنگی استان مازندران نقش بسزا و موثری داشته است. از جمله آثار ایشان تعمیر و بازسازی مسجد جامع و بازار چهار سوق آمل و پل تاریخی محمدحسن خان قاجار بابل می باشد.

📚منبع: کتاب خطی ادملاوند و شجره نامه اشاداد

🖊#محسن_داداش_پور_باکر
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

📙نام ساری و ارم مازندران در کتاب النقض

#مازندران_شناسی
#کتاب

📙کتاب النقض، اثری در تبیین و اثبات عقاید امامیه و رد اتهامات مخالفان و در نقض کتاب "بعض فضائح الروافض" است.

📌این کتاب توسط عبدالجلیل قزوینی رازی در حدود سال ۵۶۰ ق. نوشته شده است.

📜قسمتی از کتاب که در مورد دفاع از ایمان و اسلام مردم #ساری و ارم هست میخوانیم:

《اما ساری و ارم معلوم است که همیشه دارالملک و سریرگاه ملوک مازندران بوده است و عرفا و بازرگانان درو ایمن و شعار مسلمانی از مجامع و مدارس و مساجد و مجالس ظاهر و اکنون خود به دولت شاه شاهان رستم بن علی _ایده الله بنصرته_ و پدرش ملک مازندران علی بن شهریار_رحمة الله_ قبة السلام است که به سالی هزاران ملحد و باطنی را در آن حدود طعمه‌ی سگان میکند، و اگر چه خواجه نو سنی آن را قرینه‌ی الموت خوانده است :
اولا اگر قرینه‌ی الموت بدانست که ((خیر العمل)) ظاهر زنند خواجه مجبر انتقالی می‌بایست که از حاجیان پرسیدی که با حضور امیرحاج و لشکر او به صد هزار سنی و مجبر و خارجی و ناصبی بر در کعبه که به اتفاق اشرف البقاع و خیر البلاد است هر روز پنج بار در بانگ نماز ((خیر العمل)) آشکارا زنند پس علی زعمه ((قرینه‌ی الموت )) باشد نعوذ بالله من سوء المقال و من شر الضلال.》
دیگر آنکه معلوم است ....

《دیگر آنکه معلوم است که هر ملکی را از ملوک سلجوق که خوفی پدید آید پناه او آن حدود باشد و می‌تازد تا آنجا چون طغرل و مسعود بن سلیمان رحمهم الله و ما خود دیدیم ، پس لازم می‌آید به قول خواجه پناه با الموت داده باشند.
👈سه دیگر آن که دختران سلاطین را الا به اصفهبدان [#اسپهبدان] مازندران ندهند پس لازم می‌آید که سلاطین آل سلجوق پیوند با الموت کرده باشند.
👈چهارم آن که هر سال از دارالخلافه _اجلها الله_ به #ساری و ارم رسولان شوند و خلعتهای سَنیه برند و روا نباشد که خلفا خلعت به الموت فرستند.
👈پنجم آن که در سالی اند بار رسولان امرا و سپاه سالاران عراق به ساری شوند و تحفه‌ها برند و از آن‌جا آیند و آرند و معلوم است که ترکان غازی که برین گونه‌اند که اگر نقش ملحد بر دیوار ببینند تیغ بکشند باید با ملحدان این عمل را روا ندارند و با ایشان آمد و شد نکنند.
و چه نیکوتر است که قرینه‌ی اَلَموت آن جای اولی‌تر باشد که اهل آن وجوب معرفت خدای را حوالت به تقلید و تعلیم کنند و اهل ساری و ارم وجوب معرفت را حوالت به عقل و نظر کنند تا این جمله می‌خوانند و جواب آن کلمه می‌دانند و جواب جنگ نشمرند و ما توفیقی الا بالله .》

🌍ارم از شهرهای مهم طبرستان در حوالی شمال #سوادکوه امروزی بوده است .
#مازندران_شناسی
#کتاب
#ترقیمه
@targhime
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

📜تاریخچه محلات بابل

📜تاریخچه محلات بابل

🌍محله افراداربن :

محله افراداربن در گذشته در مرکز هر محله درختانی غرس می شد که به خاطر تنومندی واهمیت ان نام محله را با نام درخت معرفی می کردند.افرا درختی شبیه چنار و بسیار پر شاخ وبرگ که بلندی ان تا ۲۰ متر هم می رسد. #چاه آبی نیز در مرکز محله مقابل نانوایی فعلی مقابل کوچه ابومحله قرار داشته است و مردم از آب این چاه استفاده می کردند .

🌍#باکرکلا:

نام قدیم محله اَغوزبن فعلی بابل است. مرحوم #ملاآقابابابیک_باکر که در زمان افول زندیان در روستای #ادملا ؛ #باکرمحله #بندپی به دنیا آمد پس از کسب علوم، معارف و تجربیات کافی به #بارفروش مهاجرت و اقدام به خریداری اراضی قابل توجهی نمود. وی یکی از برجسته ترین فرد مطلع، فاضل و شناخته شده ی از #تبارباکر است که برخی از آثار وی در #پژوهش_ادملاوند توسط #پژوهشگر #محسن_داداش_پور_باکر جمع آوری شد. به استناد وقفنامه رسمی و قانونی مرحوم محمدصادق شفیع زاده [واقف و خیر مشهور #بارفروش از جمله بیمارستان کودکان امیرکلا بابل] فرزند محمد در دفترخانه اسناد رسمی ۲۶ بابل به رونوشت ۲۸۰۸۱ تاریخ ۱۳۳۹/۰۳/۰۸ که وی چندین اراضی از برخی از دهات بابل ازجمله پنج دانگ و بیست و دو سیر و نیم مشاع از شش دانگ قریه آغوزبن (باکرکلا) پلاک ۴۸۶۶ را وقف قطعی نموده است که تولیت آن در عهده ی هلال احمر بابل و نظارت بر عهده ی نسل ایشان می باشد. نام باکرکلا در این وقفنامه صراحت دارد.

🌍محله باقر ناظر :

محله باقر ناظردر دوران قاجار و پهلوی اول در این محله مدرسه ای بود با نام باقر ناظر که به مدرسه قاضی نیز معروف بود.این مدرسه در سال ۱۳۱۹ شمسی تخریب شد و به جای آن مدرسه سعدی احداث شد.باقر ناظر
در اصل ناظم #مدرسه حاج ابراهیم یا قاضی بود که بعد تبدیل به دبستان سعدی شد ومحله به نام باقر ناظر اشتهار یافت .

🌍کاسگر محله یاکوزه گر محله :

كاسه گر محله یا کوزه گر محله نام محله ای است که در گذشته بیشتر ساکنان آن را کوزه گران تشکیل می داده اند و با گل ظروف سفالی می سا ختند. قدمت آن به دوران قاجار می رسد و ابتدای بافت قدیم شهر #بابل از سمت جنوب شهر را شامل می شود .کاروان سرای سبزه میدان (پلنگ فعلی) در دوران ناصرالدین شاه قاجار محل نبرد #سعیدالعلماء
و یارانش با افراد بهایی در سال ۱۲۶۵ قمری بوده است که به پیروزی مسلمانان شهر به رهبری سعید العلماء انجامید. در محله کاسه گر محله قرار دارد .

🌍عطار محله :

عطار محله در سه راه فرهنگ در کوچه ای بم بست که ابتدای آن اسلحه فروشی توکلی قرار داردو وجه تسمیه آن به خاطر شخصی بزرگ و با نفوذ که شغل عطاری داشت وبه مرور به خاطر وجاهت واشتهارش محله
به نام عطار محله معروف شده است

🌍محله حیدر کلا :

قدمت این محله به دوران سلطنت ناصرالدین شاه می رسد . اعتمادالسلطنه از همراهان #ناصرالدین_شاه در سفر این پادشاه به بابل در روز یک شنبه ۲۱ شوال ۱۲۹۲ ق د ر محله حیدرکلا به حمام رفته بود .

🕌#آستانه :

آستانه امامزاده قاسم از قدیمی ترین محلات شهر بابل است که نخستین بار نام آن در تاریخ خاندان مرعشی آمده است . نعش میر سلطان مراد خان را در آستانه کلاج مشهد (آستانه) به امامت گذاشته،پس از چهل یوم که از مراسم تعزیه فارغ شدند به مردم امین داده به کربلای معلا فرستادند.از آستانه به کلاغ مسجد نیز یاد شده است . پیدایش این مکان در قرن هفتم هجری بود.

بقعه #امامزاده قاسم از آثار با ارزش قرن نهم هجری قمري است که دارای گنبد مخروطی با ارتفاع ۲۲ متر و یک مسجد متصل به آن می باشد . درهای منبت کاری شده زیبا وپر نقش این بقعه در سال ۹۰ هجری قمری و #صندوق کنده کاری شده بر روی قبر امامزاده در شعبان المعظم ۸۸۸ ه ق ساخته شده است . #بقعه امامزاده قاسم به شماره ۳۴۲ در تاریخ ۱۳۲۱/۰۳/۲۰ در شماره آثار ملی و تاریخی کشورمان به ثبت رسیده است. #امامزاده قاسم از نوادگان پنجم امام محمد تقی ) ع) وبه روایتی دیگر از آیت الله آقا شیخ محمد علامه ،قاسم بن ادریس بن امام علی نقی (ع) مدفون در #آستانه بابل می باشد .

🌍سر حمام کاظم بیک :

محله سر حمام کاظم #بیک بر گرفته نام های حمام میرزا یوسف و مسجد کاظم بیک است که در نزدیکی هم در این مرحله قرار دارندو به آن سر حمام نیز می گویند. مسجد و مدرسه کاظم بیک در سال ۱۰۹۲ قمری در دوران صفویه و توسط حاج کاظم بیک از بازرگانان بزرگ منطقه و حمام این محله نیز به کوشش و سرمایه حاج میرزا یوسف در سال ۱۲۱۶ قمری در دوره پادشاهی #فتحعلی_شاه_قاجار احداث شده است . قدمت این محله از دوران صفویه می باشد .

🌍کوچه سیب باغ :

سیب باغ از ابتدای میدان شاه کلا بزرگ به طرف #امامزاده_یحیی کوچه ای است که در گذشته باغ سیب قرار داشت و این کوچه به این نام شهرت یافت.باغ سیب در ابتدای کوچه سمت چپ از محله شاه کلا قرار داشت .
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇

🌍محله طوقداربن :

وقداربن در اصل این محله به نام توغ داربن بود که به معنی درخت و #پرچم و علم است و به مرور تبدیل به طوقداربن شد که به معنی گردنبند و گرداگرد می باشد .با توجه به قدمت محله و وجود آرامگاه،مسجد ومحل زندگی دو مرجع بزرگ تقلید ملا نصیرا و شیخ کبیر در آن و معمولا در آرامگاها درخت کاشته می شد و توغ نام یک درخت نیز می باشد معنای توغ باید صحیح باشد .سابقه حضور وزندگی #ملانصیرا در این محله و ساخت مسجد محدثین توسط این عالم ربانی در شعبان سال ۱۱۳۶ قمری، سابقه تاریخی آن را به دوران شاه طهماسب دوم #صفوی می رساند .

🌍محله بی سر تکیه :

بی سر #تکیه نام قدیم آن خسرویه بود .در دوران قاجاریه تکیه ای در ضلع شمالی محله و مقابل مسجد فعلی در حال ساخت بود که سازنده آن به عللی نتوانست کار ساخت آن را به اتمام برساند و این تکیه مدتها بدون سقف بود و به هنگام عزاداری واطعام در ماه محرم به تکیه بی سر معروف شد و مردم به خاطر همین نام محله را بی سر تکیه گذاشته اند .بعد ها اهالی با آوردن الوارهای بزرگ از طریق #جنگل و #رودخانه سقف تکیه را کامل کردند .قدمت آن بیش از یک قرن و دوران قاجاریه است.درخت آزاد در بی سر تکیه از کیلومتر دور نمایان بود و از بلند ترین درختان شهر بود .

🌍محله گلشن:

قدمت محله گلشن به دوران صفویه می رسد .در گذشته مسجد و تکیه در کنار هم قرار داشتند که در تعریض خیابان نواب تکیه به کلی تخریب شد و بخشی از مسجد باقی مانده است .از محلات بزرگ مرکزی شهر بابل می باشد .گلشن به معنای گلزار و باغ گل وگلستان است و در گذشته تا قبل از پیروزی #انقلاب_اسلامی باغ های فراوانی در اطراف محله وجود داشته است .

🌍#شاهکلا :

شاهکلا در کنار محله گلشن بزرگ و کوچک واقع اند و قدمت آن همچون محله گلشن به دوران صفویه می رسد واز نام آن بر می آید منطقه ای اعیانی یا شاه نشین که افراد ثروتمند وشریف و بزرگ در آن ساکن بوده اند که شاهکلا کوچک در جنوب شرقی وشاهکلا بزرگ در جنوب غربی محله گلشن قرار دارندودر دوران صفویه و مرعشیان رونق بیشتری از نظر زیست مکانی داشته اند .

🌍محله شاه زنگی یا مسجد جامع :

محله مسجد جامع در گذشته ودر دوران قاجاریه به آن محله شاه زنگی گفته می شد در محل تکیه فعلی تکیه ای با نام شاه زنگی معروف بود که به این محله نیز شاه زنگی می گفتند .در این تکیه در ماه محرم و وسط میدان عذاداری سنتی انجام می شد .قدمت #مسجد جامع یا شاه زنگی با بازارچه معروف آن متعلق به دوران صفویه است و دو قطعه سنگ مرمر متعلق به سال ۱۱۰۶ قمری در محوطه ی مسجد این محله قرار دارد .

🌍محله #شهدا یا درب الشهدا :

شهدا یا درب الشهدا یا شهدابن- از نام های رایج چهار راه شهدا ی فعلی است که در گذشته مقبره چهار تن از یاران آیت الله العظماء #سعیدالعلماء بارفروشی بود که در نبرد با بهایئان و افراد شیخ محمد علی بارفروشی (قدوس) به شهادت رسیده اند. قدمت آن به دوران قاجاریه می رسد و همواره مرکز بازار بابل بوده است . در ضلع جنوب غربی چهار راه شهدا ( سلمانی سابق و میوه فروشی فعلی ) #مقبره یکی از #سادات قرار داشت که در دوران پهلوی اول تخریب شد و تا مدتها قبل در کنار آن در پیاده رو منبری قرار داشت که مردم در شبهای جمعه شمع روشن کرده و نذر و نیاز به جای می آوردند . و در دوره قاجاریه به آن #امامزاده شهدا میان بازار می گفتند .

🌍محله برج بن :

نام قدیم این محله به خاطر وجود مدرسه علمیه قادریه در محل شهرداری سابق قادریه محله بود .پس از تخریب این مدرسه و احداث بلدیه بار فروش در سال ۱۳۰۷ در همین مکان برجی بر بالای مکان بنای بلدیه ایجاد کرده اند که ماموران بلدیه (شهرداری ) با استقرار در اتاقک برج محل های دود و آتش سوزی در سطع شهر را شناسائی می کردند تا ماموران آتش نشانی برای اطفای حریق اقدام کنند . به همین خاطر به قادریه محله برج بن گفته شد یعنی محله ای زیر #برج بلدیه .

🌍آقارود پیش :

آقا رود پیش پس از منطقه قورمش لو قرار دارد .در گذشته این مناطق مستعد کشاورزی بوده و مکانی مناسب برای توزیع آب زراعی از آقا رود به اطراف بازگیرکلا و اطراف آن .

🌍محله سر حمام آقا حسن :

کوچه سنگ پل حد فاصل آهنگر کلا و چهارشنبه پیش در گذشته حمام آقا حسن قرار داشت که به واسطه وجود حمام به سر حمام آقا حسن اشتهار یافت .محله ای از دوران قاجاریه که به محلات اطراف یعنی چهار شنبه پیش –سنگ پل-آهنگر کلا و چاله زمین مرتبط می شود .

🌍محله همت آباد :

همت آباد در سه راهی سنگ پل به بید آباد قرار دارد در مرکز این محله مقابل تکیه قبلا پارک کودک قرار داشت که تبدیل به کتابخانه کودک شد .محله ای قدیمی از دوران قاجاریه در کنار بید آباد ،که شاید به علت همت و اراده ای که یک شخص یا جمع محله برای آبادی آن داشته اند به این نام اشتهار یافته است .
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇

🌍محله آهنگر کلا :

آهنگر کلا وجه تسمیه آن به علت وجود تعداد آهنگر در کنار هم در یک محله است . کلا به معنی محله و آهنگر کلا به معنای محله زندگی آهنگرران که در دوران قاجاریه نیز به همین نام وجود داشته است . حدادی و حدادیان که به معنای آهنگر و آهن فروش و آهنگری است ساکنان قدیمی این محله محسوب می شوند . شهید حدادیان از شهدای دوران انقلاب اسلامی نیز از ساکنان این محله بوده است .

🌍محله چاله زمین :

چاله زمین از نظر جغرافیائی در منطقه ای پست و پائین تر از #آستانه قرار داشته است. چون آستانه آرامگاه بوده و نسبت به بالاتر از دیگر نقاط بر روی تپه واقع بود چاله زمین در مجاورت شمال آن در حالتی چاله مانند قرار داشت به این نام معروف شد .

🌍محله قصاب کلا :

قصاب کلا به خاطر وجود جمعی از قصابان که در این محله زندگی می کردند بهانه ای برای نام گذاری این محله به قصاب کلا شده است .قصاب کلا در دوران قاجاریه به همین نام وجود داشت .

🌍محله چهارشنبه پیش :

چهارشنبه پیش در گذشته در کنار شهر واقع بود و به گفته سیاحان خارجی روزهای چهارشنبه در این محله بازار هفتگی بر پا می شد. و به علت استقرار بازار هفتگی در روز چهار شنبه ،پسوند پیش که به معنی مکان استبه آن افزوده و محله به چهار شنبه پیش اشتهار یافت.
#ملگونف روسی که در سال ۱۲۷۷ قمری به #بارفروش سفر کرده است از چهارشنبه پیش به همین نام در سفر نامه اش ذکر کرده است. چهارشنبه پیش یکی از وسیع ترین محلات قدیمی بابل است که اقا رود از وسط این محله می گذرد .

🌍کفشگر محله آب بخشان :

وجه تسمیه آن از کفشگر وآب بخشان تشکیل شده و به معنی محله ای به نام کفشگر که آقا رود آن را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم کرده و در این محل برای مصارف کشاورزی آب آقا رود را تقسیم می کردند. برای تقسیم آب از گل یا چوب و یا کیسه های شنی و حلب برای بستن وانسداد عبور آب آقارود استفاده می کردند .

🌍محله درکه سر :

درکه سر در نزدیکی و بالاسر کفشگر محله به طرف کمربندی شرقی فعلی واقع است در این نقطه پس از عبور آب آقا رود از آب بخشان کفشگر محله ، آب کشاورزی از درکه سر به طرف دشت های آغوزین و کوچه آرامگاه معتمدی و بازگیرکلا سرازیر می شد . #میراب در این نقطه برای تقسیم آب کشاورزی حضور می یافت و در مدت شبانه روز و طول هفته آب را به نوبت تقسیم می کرد .

🌍محله پرک داربن :

پرک داربن – محله ای با نام درخت که به نام پرک است . پشت کارخانه روغن نباتی چیت ساز و بین آهنگر کلا و حکیم آباد قرار دارد .

🌍محله قورمش لو :

منطقه ای با دشت های حاصل خیز که اکنون شهرک صالحین در آن قرار دارد .

🌍محله بید آباد :

از محله در دوران فتحعلی شاه قاجار به همین نام وجود داشت.و استقرار باغ با درختان فراوان بید علت پیدایش این نام بین مردم شده است. محله ای با درختان بید فراوان در کنار آقا رود که از ضلع شرقی این محله می گذرد .

🌍محله درویش خیل :

در کنار #آقارود و بید آباد قرار دارد که به چهار شنبه پیش متصل می شود درویش خیل در دوران قاجاریه به همین نام خوانده می شد و محل سکونت در اویش بوده و نشان از تاریخی بودن آن از دوره مرعشیان است محله ای که گروهی از درویشان سکونت داشته اند خیل به معنی گروه سواران می باشد و درویش خیل به معنی محل استقرار و زندگی گروهی از سواران درویش است . قدمت آثار از دوره مرعشیان است و در دوره قاجاریه تا کنون به همین نام است .

🌍محله عرب خیل :

عرب خیل در شمال درویش خیل و بید آباد واقع است و همانند درویش خیل ،محل زندگی جمعی از عرب زبانان مهاجر بود که محله ای کوچک را تشکیل می دادند .قدمت آن از دوران مرعشیان است و در دوره قاجاریه نیز تا کنون به همین نام خوانده می شود این محله آخرین محله از بافت قدیم بابل است که ابتدای آن از کاسه گر محله شروع می شود . این محله یکی از محلات بزرگ چهار شنبه پیش محسوب می شود که پشت مرقد امامزاده عبدالله واقع است .

🌍محله سنگ پل :

در سه راهی خیابان بازار به چهار شنبه پیش و آستانه واقع است و گفته می شود شهر و از این محله عبور می کرد و برای عبور مردم سنگی بر روی آبراه انداخته بودند که به پل سنگی یا سنگ پل معروف شده است . سنگ پل در گذشته مبدا و خروج شهر بابل بود و دروازه شهر برای عزیمت به کیاکلا ،بهنمیر، قائم شهر ( شاهی )بود. با احداث جاده جدید بابل –قائم شهر از اهمیت آن کاسته شد .

🌍محله سر حمام میرزا هادی :

در سه راهی #سید جلال به میانکت در مقابل تکیه فعلی و پشت مغازه بقالی آرام یک حمام عمومی وجود داشت به نام حمام میرزا هادی، که اشتهار این محله به خاطر وجود حمام مذکور است .سر به معنی محله است وحمام هم به سر حمام محله تبدیل می شد. این محله از محلات قدیمی دوران قاجاریه است و میرزا هادی سازنده و صاحب حمام بود .
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇

🌍محله میانکت :

میان کت و میان کتی از نام های این محله است که بین مسجد ابو و سر #حمام میرزا هادی واقع است . کت به معنای کتف و شانه نیز تخت شاهی وبه معنی قنات و کاریز هم هست در دوران قاجاریه به این محله ، میان قطع هم می گفتند . قدیمی ها بیشتر به آن میون کتی اطلاق می کردند .این محله در سه راهی محلات سر حمام میرزا هادی ، اجابن و پنج شنبه بازار ،و ابوالحسن و ابوالحسین قرار دارد و شاید از این نظر محله ای میان این محلات است به آن میان کتی یا میون دکتی گفته اند .

🌍محله ابو الحسن و ابو الحسین :

این محله که اکنون به کوچه شهید محبوبی اشتهار دارد #امامزاده محل مقدسی است به نام برادران ابوالحسن وابوالحسین که نزد مردم به ویژه بانوان از کرامات زیادی برخوردار است و هنوز هم مراسم نذر و نیایش و دعا و سفره خوانی توسط بانوان در این مکان که وسط محله قرار دارد بر پا می شود . این محله در دوران قاجاریه نیز وجود داشت .

🌍محله د باغ خانه پیش :

در گذشته این محله مکانی داشت برای کشتار دام و پاک کردن و فروش پوست دام . دباغ خانه پیش- کلمه پیش در پسوند برخی از محلات بابل به معنی مکان و محله محسوب می شود و در محاوره محلی در پسوند برخی از محلات کلمه پیش استعمال می شد. این محله قدمت تاریخی آن به دوران قاجاریه می رسد و ماهی رود خانه نیز در کنار آقا رود ،و در باغ آزادیان در گذشته وجود داشت .

🌍هسسکاکلا :

محله ای در #سادات محله فعلی که در دوران قاجاریه به علت جنازه های فراوان درز این محله که بر اثر بروز به استخوان (هسسکلا) تبدیل شده بود هسسکاکلا خوانده می شد. به علت شیوع بیماری مهلک وبا که منجر به فوت هزاران تن از اهالی بار فروش در دوران قاجار شده بود و امکان دفن همه آنان نبود . جنازه ها در این منطقه انباشته شده بود .

🌍نفتی محله :

نفتی محله یا نفطی محله:محله ای در کنار مزرعه گل فعلی بابل که در برخی کتب و نیز در پسوند فامیلی برخی از ساکنان این محله کلمات نفتی ،نفطی به دو شکل دیده می شود . در دوران قاجاریه گفته می شود نام قبلی آن لیلک محله است .

🌍وک محله :

منطقه ای جلگه ای و پر از آب و قور باغه در شرق میدان همزه کلا فعلی که در گذشته شب هنگام به خاطر سرو صدای قورباغه ها به وک محله معروف شده است. وک به معنی قورباغه ونام جدید آن همت آباد و حسین آباد ،که از محلات اقماری و شرق همزه کلا محسوب می شوند.وک محله در دوران قاجاریه وجود داشت .

🌍محله بندار کلا :

بندار کلا یا بندرکلا یا بنادار کلا در اصل بنه دار کلا بوده است که تدریجا تبدیل به بندر کلا یا بندار کلا شد . قدمت آن به دوران صفویه می رسد: در زمان صفویه بار فروش ده بنه دار داشت که به معنای رئیس بازرگانان و انبار ها بود .آقا شریف بنه دار #بارفروش_ده و توابع آن را در دست داشت . بنه دار کلا یا بندر کلا در نزدیکی محله اوشیب و در کنار بابل رود واقع است.بندر کلای دیگر نیز به موازات بابل رود در ابتدای امیرکلا قرار دارد .

🌍محله درزی کتی :

محله ای در کنار بابل رود و گل محله (گله محله) که به علت قرار داشتن بر روی تپه که به آن کتی می گویند و نیز درزی به معنی خیاط و جامه دوز می باشد و درزی کتی به معنی #قلعه ،تپه یا کتی و بلندی که متعلق به خیاط بوده است .برخی از ساکنان این محله از نام فامیلی و پسوند درزی یا درزی پور ودرزی نژاد بر خوردارند .محله ای است با همین نام در دوران قاجاریه .

🌍سر حمام بیزن حاجی :

محله سر #حمام بیزن حاجی یا بیج ناجی محله از محلات قدیمی دوران قاجاریه است که به خاطر وجود حمامی در وسط این محله که متعلق به شخصی به نام حاجی بیژن بود نام محله به سر حمام بیژن حاجی در بین مردم اشتهار یافت. این حمام هنوز هم باقی است و فعالیت دارد .

🌍محله صد دستگاه :

در سال ۱۳۴۲ به علت وقوع سیلاب مخرب بابل رود در محلات قاضی کتی ، درزی کتی و گله محله حدود یکصد خانه در این محلات دچار سیل و تخریب شد که با استقرار سیل زدگان در چادر های موقت ۱۰۰ خانه ارزان قیمت در شمال شهر بابل احداث شد که به صد دستگاه معروف شده است .

🌍محله سبزه میدان :

سبزه میدان یا میدان سبز:در گذشته اولین نقطه ورودی شهر بابل بود که پس از بحر ارم منطقه ای خشک و مرتعی بود و سیاحان به خاطر سر سبزی و وسعت منطقه که ابتدای شهر بود به آن میدان سبز یا سبزه میدان می گفته اند . به مرور این منطقه تاریخی که از دوران #صفویه تا #قاجار به این نام معروف بود از دوران پهلوی اول و دوم به سبزه میدان بین مردم اشتهار یافت .
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇

🌍محله کمانگر :

کمانگر کلا –منطقه ای بالاتر از قصر و کاله نام داشت که خانواده سلطنتی در هنگام سفر شاه به بابل در این منطقه اسب سواری می کردند . کمانگر، به معنی استقرار طایفه و قومی با همین نام در منطقه بود که بعد ها جزو محدوده شهر قرار گرفته است .

🌍محله هفت تن :

هفت تن از محله های حاشیه ای و قدیمی بابل که در گذشته به خاطر سرسبزی و وجود #امامزاد ه در این منطقه محل زیارت و استراحت خانواده ها بود و محل عبور آن از میدان کارگر (شاهیو) فعلی بود و حدود دو کیلومتر جاده خاکی را مردم پیاده طی می کردند تا به هفت تن برسند .
هفت تن جزو آثار تاریخی بابل است و محل تدفین هفت پسر یشتاسب جلالی است که در جنگ با میر کمال الدین بن میر قوام کشته شدند . عده ای نیز آن را از نوادگان #امام_موسی بن جعفر علیه السلام می دانند .

🌍محله قاضی کتی :

محله ای با قدمت از دوران قاجاریه که به معنای تپه و بلندی در کنار #بابل_رود در ضلع غربی شهر بابل که متعلق به قاضی است و یا قاضی بر روی این تپه قضاوت می کرده است .برخی نیز در مجاورت از کلمه قاضی کتی استفاده می کنند .ولی در کتب تاریخی از سیاحان خارجی همان قاضی کتی آمده است و تپه ای بزرگ و زیبا و مشجر در کنار انبار شهرداری وجود دارد .

🌍محله کشتار گاه :

در کنار درزی کتی و گله محله ،محله ای قرار دارد که به خاطر استقرار کشتارگاه شهر بابل در کنار بابل رود به آن نام محله کشتار گاه داده اند و در حقیقت بخشی از گله محله است که با ایجاد کشتارگاه این نام بر آن نهاده شد .

🌍گله محله :

در نزدیکی بابل رود قرار دارد و به خاطر نزدیک بودن به رود خانه و گل آلود بودن محله که از آبرفت و سیلاب بابل رود به وجود می آمد و آمد و رفت مردم را مشکل می کرد به خاطر فراوانی گل و لای به این نام معروف شده است .

🌍بازگیر کلا :

به خاطر وجود مرقد درویش علم بازگیری در #آرامگاه این محل نام آن بازگیر شده است این #بقعه متعلق به دوره مرعشیان است و بیانگر دوره تاریخی و قدمت این منطقه است .

🌍اوشیب :

از محله های قدیمی و در کنار بابل رود است که به خاطر همین شیب آب #رودخانه به اوشیب معروف شده است. او به معنی آب و شیب به معنی سرازیری است. این منطقه از مناطق بزرگ و دیدنی بابل در حاشیه بابل رود است .

🌍خشت کوره سر :

محله ای حوالی گله محله و ضراپوری تا ورزشگاه آزادی است که در گذشته از گل موجود در این منطقه برای آجر ،سفال و کوزه گری استفاده می کردند .

🌍هلی باغ :

پس از قرا کلا و نو علم فعلی که در کمر بندی غربی و خیابان توحید واقع است باغ وسیع آلوچه وجود داشت که به خاطر این باغات به این منطقه هلی باغ می گویند .و بخشی از کوچه های تندست یا توحید را شامل می شود .

🌍قراء کلا یا نو علم :

قراه کلا یا قراء کلا، نو علم ، نام های محله ای است از دوران قاجاریه که در سال ۱۳۰۷ شمسی مورد بازدید و توجه شاعر نامی ایرانی نیما یوشیج قرار گرفت و او برای عزیمت به اوشیب از قراء کلا نام برده است . قراء کلا یا نو علم که نام جدید تر آن است محله و مکانی بود برای قرائت قرآن و قاریان در مسجد این محله قرآن آموزش می دیدند .

🌍خورشید کلا :

وجود #آئین های میترائسم در گذشته های دور و قبل از پذیرش اسلام، نام محلاتی چون خورشید کلا را پدید آورده است که نشان از قدمت و تاریخی بودن این محلات دارد که در گذشته جزو روستا محسوب می شدند .

🌍نقیب کلا :

محله ای در مرکز شهر که از طرف آستانه و سینما آزادی و مدرسه صدر می توان به آن رسید. نقیب کلا به معنای محله بزرگان و ثروتمندان بود و در گذشته به خاطر وجود سرمایه داران بزرگ و افراد متمول و خانه های بزرگ و مقاوم آجری دو طبقه در آن به نقیب کلا اشتهار یافت . این محله در دوران قاجاریه به همین نام معروف بود . سبک های معماری عمارات این محله با معماری بومی دوران قاجار می باشد .
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇

🌍محله پیر علم :

در گذشته و در دوران قاجاریه نام این محل پیاکلا بوده است . و در کتب تاریخی نام پیاکلا آمده است و اثری از نام پیر علم نیست . به علت مقدس بودن علم این محله که در سال ۱۳۱۴ شمسی توسط رضا خان مورد تهاجم و تخریب قرار گرفت و طی آن چند روز بعد رئیس شهربانی وقت فوت کرد با داستان هایی افواه عموم مطرح است به پیر عَلم مشهور گشت و امروزه قدیم ترین علم موجود در بابل و زیارتگاه مردم و محل عزاداری دسته های سینه زن و زنجیر زن و قربانی کردن و خیرات مردم منطقه و دیگ شهرهای استان است و از کرامات ویژه ای برخوردار است .

🌍محله درویش تاج الدین :

نام محله ای در ضلع شمالی برج بن ،حوالی مدرسه حافظ و کوچه شش دری به خاطر قرار داشتن مقبره درویش تاج الدین است. مزار درویش تاج الدین که از دراویش و بزرگان مورد احترام دوره مرعشیان است بین محلات برج بن و لر محله و مقابل مدرسه راهنمایی دخترانه حافظ واقع است . قدمت آن به قرن دهم و یازدهم قمری می رسد .

🌍محله مومن آباد :

محله ای بین محلات ابو محله و سید جلال که به خاطر اعتقادات مذهبی ساکنان آن به مومن آباد اشتهار یافت. اعتقاد و قدرت ایمانی و اشتهار مردم به امور دینی انگیزه نام گذاری چنین نام هایی می شود .

🌍محله ابو محله :

این نام حکایت از وجود روحانی یا شخص بزرگ واعتباری در این محله دارد که محله را با نام می شناختند . تا نسل به نسل این نام به دوران بعدی رسیده است ابو محله در دوران قاجاریه وجود داشت. و در سفر سیاحان خارجی از آن یاد شده است . مسجدی به نام مسجد ابو در میانکت قرار دارد که شاید نام این محله که از همان پیشنماز مسجد باشد.

🌍محله سید جلال :

محله ای که در مرکز آن و در داخل پارک فعلی مقبره ای به نام سید جلال قرار دارد . در گذشته مقبره در داخل ساختمان مستقلی قرار داشت . برخی سید جلال را روحانی بزرگواری می دانند و برخی دیگر او را از بزرگان کیائیان جلالیان که طی سالهای ۷۵۰ تا ۷۶۳ قمری در شهر بار فروش حکومت می کردند می دانند. اکثر ساکنان این محله نیز جلالی نام دارند و از نسل #سیدجلال هستند . بار گاه سید جلال بنا یی چهار گوشه و پنج ضرب در شش متر ابعاد آن بود . این محله از قدیمی ترین محله های بابل در کنار آقا رود است و محل زندگی عباسقلی ارباب #کدخدای بار فروش و مستجر گمرک بابلسر و بندرگز بود و تکیه ای به نام ارباب #تکیه در همین محله وجود دارد و ارباب رودهم که از کنار جاده کمربندی و ضلع شرقی محل می گذرد بر گرفته از نام عباسقلی ارباب ، کدخدای با نفوذ #بارفروش است .

🌍محله آزاد بن :

محله ای در مقابل ورودی آرامگاه معتمدی است که به خاطر وجود درختان بلند و تنومند آزاد به محله آزاد بن معروف شد.این محله در دوره قاجاریه نیز آزاد بند یا آزاد بن نامیده می شد . #تکیه و سقا تالاری در این محله وجود دارد .

🌍محله کتی :

چنان که از نامش پیداست منطقه ای قدیمی است با تپه ای چند هکتاری در نزدیکی هفت تن مشجر با درختان مرکبات و میوه او به خاطر آن به کتی یا کتی هفت تن معروف شده است .

🌍محله سید زین العابدین :

در پنج شنبه بازار قدیم حصیر فروشان قرار دارد که مکان زیارتی است احتمالا محل تدفین یکی از فرمانروایان یا دَراویش #مرعشیان است و قدمت این محله را به دوره مرعشیان و قرن (دهم و یازدهم) هجری می رساند .
تاریخ ساخت بقعه و درهای چوبی آن ۱۳۱۲ قمری است.

📝تهیه و تنظیم : آقای صمد صالح طبری
🖊بازنگری: محسن داداش پور باکر
۱۴۰۳/۰۵/۰۳
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─