📜رحمت آباد | فرهنگ عامه | اصطلاحات و اعتقادات | ضرب المثل

🌹🍃༅࿐✾🍃🌹✾࿐༅🍃

از شیر مرغ تا جون آدمیزاد قسمت ۱۲

این قسمت :ُتُنگُلی

زمان خودش عجب چیزی بود ، خصوصا وقتی یه گونی نخی می بافتن دورش و گونی نخیه رو خیس میکردن و میذاشتنش لا علفای درازجوقه

خیلی وقتا هم که گونی نخی گیر نمی اومد یه لباس کاموایی دورش میدوختن 😂😂

یادش بخیر
می بردنش سر قنات پرش میکردن می آوردنش سر زمین 🌼

یارهمیشگی دشت وبیابون بود

اونزمان که آب لوله کشی نبود و یخچال وکلمن هم گیر نمی اومد تو همه خونه ها ازاینا تنگولیابود

معمولا میرفتن سرکی ریز پُرِش میکردن میاوردن میذاشتنش گوشه ایوون تو سایه تا آبش یخ بمونه 🌺

سفالیاش در نداشتن، یه سنگ تمیز و تخت میذاشتن درش میگفتن مار ومور میره توش بعضیام باچوب براش در درست میکردن وبایه نخ میبستن به گلووَش که گم نشه
هنوزم بعضیا دارن

یادش بخیر چندی سختی کشیدیم /اَی بِره که ور نگرده😂😂😂😂

هرکی از این تنگولیا آب خورده و یادشه نظرشو برامون بفرسته
😂

🌸🌺💫
کاری از گردهمایی مجازی اهالی رحمت آباد
بما بپیوندید👇
https://rubika.ir/joing/CIEHGAGH0DAQQNPXDHNQCFAFLPJNJFRO

شاد باشید
🌸💫
┏━━ °•🍃❤️🌸🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🌹🍇🍃•°━━┛

#بخچه_فرهنگی (قسمت ۴۴)
(اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد میگن بُخچَه، مثل پَشِه که میگن پٕخچَه )

🌱گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم رحمت آباد/ خوانسار🌿

👈 ضرب المثل و اصطلاحات عامیانه
مث خِی نسا میمونه
موارد استفاده:
وقتی میخان بگن فلانی خیلی دهن لقه وراز دار نیست میگن مث خِی نسا میمونه (خی نسا دراصل خلاصه شده نام زنانه خیر النسا است) ولی علیرغم بررسی انجام شده، ارتباطش با این ضرب المثل به صورت دقیق برامون مشخص نشد

🌸🌼🌱
👈 لغت نامه روستا
فیشتیکی= اِ زرنگی ؟؟/ دیدی که نشد/ شرمنده امکان ندارد
فیشتیکی ننه=اِ زرنگی ؟؟/ دیدی که نشد/ شرمنده تونم‌ امکان ندارد
اِهِکی/ اوهوکی = اِ زرنگی ؟؟
*اوهوک= چه جالب/ چه عجب*
خیییط= دیدی انجور که فکر میکردی نشد
خیط شدی= حالت گرفته شد که نتونستی
ترخت= محکم کشیده شد (نخ طناب و...)
کِرخ = بی حس
ترخت وایس= صاف وبدون حرکت وایسا/صاف به ایست
قیچ= چپ چشم
خطی=گربه به زبون بچه گونه
حپو=سگ به زبون بچه گونه
توتو= مرغ وپرنده به زبون بچه گونه
عجی = نوزاد به زبون بچه گونه
🌷🌴🌳🌿

آشنایی با برخی باور های قدیمی در روستا
قسمت اول:👇
✓ دوتابچه حین بازی اگه سرشون میخورد به هم میگفتن تف کن که شاخ در نیاری (به نظرم برااینکه بچه ها بعد ازاین برخورد عکس العمل منفی نسبت به هم نشون ندن اینو میگفتن چون باگفتن این جمله بچه ها با تف کردن به زمین درد رو فراموش می کردن)
✓درماه محرم وصفر حنا نمیذاشتن حنا یه جور آرایش به حساب میومد پیرمرد پیرزنا که موهاشون سفید میشد قبل از محرم حنا میذاشتن ،خصوصا خانم ها موی سفید رو خوب نمیدونستن
✓در زمان فوت بستگان و اهالی روستا کسی حنا نمیذاشت این کار بی احترامی به صاحب عزا به حساب می اومد
✓ کلاغ جِرّه که صدا میکرد میگفتن خبر آز مهمون آورده
✓ قند میفتاد تو چای میگفتن مهمون میاد
✓ پشت در خونه موقع در آوردن کفش وقتی
✓کفش ها رو هم قرار میگرفتن(بقول معروف روهم سوار می رف) میگفتن مسافری
✓ اگه موقع خوردن وآشامیدن چیزی تو‌گلوت گیر میکرد ومدام‌سرفه میکردی(توشه می خوردی) میگفتن چی چی دزیدی
(توشه می خورد)
✓ تیغه های قیچی رو‌ هیچوقت باز نمیذاشتن میگفتن دعوا میره (دعوت میشه)
✓ چاقورو‌ هیچ وقت روبه هم نمیگرفتن
دوتا بچه حین باز
✓ کسی که به صورت ناگهانی خیلی میترسید میگفتن اُوْ دم چاقو‌ یا او طلا بدین(یه لیوان آب ور میداشتن یه حلقه طلا مینداختن توش یااگه طلا نبود یه چاقو میذاشتن تو لیوان و اب رو میریختن روی چاقو بعد میدادند به فرد مورد نظر تا ترسش بریزه _ به نظرم یه جور تلقین بود)
✓سوزن و سنجاق پیدا میکردن میگفتن ورندارین درد وبلا میاد سراغتون بندازین دور
✓خواب دم غروب زشتوله یه ، یعنی شگون نداره ،خوب نیست
✓توخونه سوت نزنین بدبختی میاره
✓دودستت رو به چارچوب در نگه ندار
آب رو گربه نپاش زگیل می زنی (سوللر می زنی)
✓رو آتیش آب نریز چون بچه جن داخل آتیشه شب میان بخوابت
✓آب مال کوچکتره زودتر بخوری نُوْسِش میچکه گردنت، اونوقت روز قیامت باید رودوشت سوارش کنی
✓لاک پشت اول انسان بوده و حیوان مسخ شده ای یه (زنی بوده که داشته نونوایی میکرده بچه اش خرابکاری میکنه نعوذ بالله با نون تمیزش میکنه بخاطر همین خدا لاک خمیر و سفره مربوط به نون وایی رو گذاشته روی کمرش قطعه های لاک هم به چونه های خمیر تشبیه میشه )
✓کف دست راست میخارید میگفتن« نم‌کی میخه برم پول بته» بعد بهش میگفتن بمال به سرت تا حتما اتفاق خوب بیفته
✓کف دست چپ میخارید میگفتن نم‌کی میخه ازم پول بگیره
✓ خیلی بدشون میومد کسی کفش شونو بپوشه
✓اگه حین تصمیم گیری عطسه میکردن میگفتن صبر اومد فعلا انجام نده
✓پنجشنبه ها خصوصا با شام پیاز نمیخوردن میگفتن مَلَک نمیاد پیشِت اعتقاد داشتن شب جمعه ملک میاد پیش آدم(شایدخوردن پیاز دراین شب مکروه بوده)
✓سگ هفت تا جون داره براحتی نمی میره
✓کشتن گربه و کلاغ رو شوم‌وبد یمن می دونستن میگفتن اهش زود میگیره
✓نان رو‌مقدس میدونن حتی کوچکترین ذره ای از نان رو‌دور نمی ریختن
✓اگه نون توی راه می افتاد ورمیداشتن می بوسیدندومیذاشتن توی سوراخ دیواری جایی که تو دست وپا نباشه
✓خوردن سوخته های نان رو‌حرام میدونستن
✓ دود آتش سمت کسی می رفت میگفتن پولداره که دود میره سمتش
✓بچه به داییش می بره یعنی بچه ها بیشتر خصوصیات اخلاقی شون شبیه دایی شونه
یکی که یه کم ضعیف یا بد اخلاق بود میگفتن بچه بی دای

🌸🌸🌸

ضمن تشکر از مساعدت اعضای محترم ، تقاضا داریم با ارائه نظرات وپیشنهادات سازنده تون مارو دراین مسیر تنها نذارید
منتظر مطالب زیبای شماهستیم
@Srezayat111
@MNR5105
@ghasemgorji59
@Ghasemrezayat1
@Mirzaie2266
@Nargesrezayatm
💫

┏━━ °•🍃🌹🌻🪴🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🪴🌻🌹🍃•°━━

🌹🍃༅࿐✾🍃🌹✾࿐༅🍃

#ازشیر مرغ تا جون آدمیزاد قسمت 13

این قسمت :چراغ بادی

یار شب های تنهایی در اویاری (آبیاری)
چه شبها که در دشت وباغ همراه وهمیار باغبونای زحمتکش بود هرچندبعدها چراغ قوه جایگزینش شد ولی هنوزم میشه بهش اعتماد کرد / البته اگه نفت گیر بیاد

اون زمان که برق نبود علاوه بر آبیاری برا روشن کردن مسیر شب نشینی ها هم استفاده میشد

در کنار چراغ موشی در طویله ها و کاهدون هم قابل استفاده بود البته خطر ناک بود نباید بیفته والا همه جا رو به آتیش میکشه
🔥🔥🔥🔥🔥
از بس در مقابل وزش با مقاوم بود بهش میگفتن چراغ بادی ولی بارون بهش میخورد زود شیشه اش میترکید

واقعا باید به محترعش آفرین گفت

🌸🌺💫
کاری از گردهمایی مجازی اهالی رحمت آباد
بما بپیوندید👇
https://rubika.ir/joing/CIEHGAGH0DAQQNPXDHNQCFAFLPJNJFRO

شاد باشید
🌸💫
┏━━ °•🍃❤️🌸🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🌹🍇🍃•°━━┛

#بخچه_فرهنگی (قسمت ۴۵)
(اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد میگن بُخچَه، مثل پَشِه که میگن پٕخچَه )

🌱گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم رحمت آباد🌿

👈 ضرب المثل و اصطلاحات عامیانه
کَک تو تُمّونش اِفتیده
موارد استفاده:
وقتی میخان بگن فلانی استرس گرفته خصوصا زمانی که قراره مورد مواخذه قرار بگیره میگن کَک تو تمونش(شلوارش) افتیده یعنی هول شده نمیدونه چکارکنه

🌸🌼🌱
👈** لغت نامه روستا**
کِوچ= چوب ناصاف / چوب قناس
کِوْچَک=یه نوع حشره و آفت دامی که میتونه باعث ضغیف شدن شدید وتلف شدن دام بشه
گِوْچ کردن = نشخوار کردن حیوان(حیوانات علفخوار با رسیدن به مرتع شکم خود را از علوفه (جویده نشده )پر میکنند وبعد در حال استراحت مجددا علوفه را از معده به دهان بر میگردونن ومی جُوَن وبرای هضم نهایی قورت میدن به این کار میگن نشخوار کردن یا گوچ کردن
کوره = راه خروج جوی آب از دیوار/ سوراخی در مسیر آب جو از دیوار باغ یا حیاط
وارَه= تقاطع خروجی جوی آب در دو راهی ها (هر ورودی یه واره بحساب میاد)
زشت واره= نشتی آب از اطراف واره (نشتی از محل بسته شدن مسیر آب)
جوق= جوی آب
جوقوله = جوی کوچک
بی را= بی راه / غلط /اشتباه
پُر بی را نمیگی= خیلی هم بیراه نمی گی/ خیلی هم اشتباه نمیگی

🌷🌴🌳🌿

آشنایی با برخی باور های قدیمی در روستا
قسمت دوم:👇

✓خوابیدن عصر دم غروب شگون نداره بهش میگفتن زشتوله
✓کسی که وسط فرق سرش بیش از یه دایره رشد مو بود به تعداد دایره ها میگفتن زن میگیری یعنی اگه دوتا دایره بود میگفتن در آینده تو دوتا زن میگیری
✓ لب کسی براثر خشکی هوا می ترکید میگفتن الاغ باد معده رها کرده شما خندیدی( یعنی نبایدمیخندیدی)
✓ اگه دندون قرچه میکردی(دندونات به هم میسایید وصدا میداد) میگفتن سردیش شده یا یه تیکه نبات یا چای نبات بخور
✓ اگه پلکت میزد میگفتن یکی داره پشت سرت بدگویی می کنه
✓ مرد یا پسر آدامس بجوه سبیلاش کج در میاد
✓ تو ایام سوگواری سوت زدن کراهت داره
✓داخل منزل سوت زدن شگون نداره
✓ سوت زدن از روی تعجب رو یه جور چشم زخم میدونستن
✓کسی که بین دندونای نیشش باز بود میگفتن روزیش فراخه یعنی روزیش زیاده وبرعکس
✓کسی که چشمش چپ بود( قیچ)میگفتن بچه که بوده بالا سرش راه رفتن وبچه مجبور بوده کج کجی نگاه کنه
✓ بزمک یابزمجه از تکه های بدن اسما زن امام حسن به وجود اومده (قدیم معتقد بودن وقتی امام حسن توسط همسرش اسما به هوای ازدواج با یزید شهید شد معاویه نه تنها اون رو به ازدواج یزید در نیاورد بلکه دستور داد اسمارو به دم اسب بستن ودر بیابان رها کردن و هرتکه از بدنش یه بزموک شد) حتی میگفتن اگه کسی بزموک رو بکُشه باید غسل کنه
✓ جغد یا بوف شومه روی هربنایی بشینه و آواز بخونه اونجا خراب میشه یا اگه خرابه باشه آباد میشه
✓ میگفتن اگه جغد سر دیوار نشسته بودنباید اونو‌فراری بدین چون ویرانی براتون به همراه داره ، اگه هم کسی ناخواسته یه همچین کاری کرد باید برا بی اثر کردنش جغد که رفت یه کم نمک بریزید جایی که نشسته بوده واگه مثلا نوک درخت یا تیر برق بوده ‌و
به محل نشستنن جغد دسترسی ندارید نمک رو‌پای درخت یا تیر برق بریزید
✓کسی که بغل چشمش جوش خاصی به اسم سنده سلوم میزد میگفتن صبح زود برو چفت در حیاط رو بزار روش و بخون سنده سلومت می کنم خودمو غلومت( غلامت )میکنم تا خوب بشه _ البته الان برا این جوش ها میگن یه تکه یخ بزارین خوب میشه واحتمالا چون اون زمان یخچال نبود چفت فلزی درب حیاط صبح زود سر ترین وتمیز ترین شی بوده که میذاشتن

🌸🌸🌸

ضمن تشکر از مساعدت اعضای محترم ، تقاضا داریم با ارائه نظرات وپیشنهادات سازنده تون مارو دراین مسیر تنها نذارید
منتظر مطالب زیبای شماهستیم
@Srezayat111
@MNR5105
@ghasemgorji59
@Ghasemrezayat1
@Mirzaie2266
@Nargesrezayatm
💫

┏━━ °•🍃🌹🌻🪴🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🪴🌻🌹🍃•°━━

#بخچه_فرهنگی (قسمت ۴۶)
(اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد میگن بُخچَه، مثل پَشِه که میگن پٕخچَه )

🖤شهادت حضرت رقیه تسلیت باد 🖤
🌱گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم رحمت آباد🌿
👈 ضرب المثل و اصطلاحات عامیانه
تُوِل دلِت ترکوندی؟
موارد استفاده:
بیشتر در پس از انتقام گیری ها استفاده میشه وقتی میخان بگن انتقامتو‌گرفتی یا مثلا بگن حالا خیالت راحت شد یا بگن دلت خنک شد، میگن تووِل دلت ترکوندی
🌸🌼🌱
👈 لغت نامه روستا
بِتِله = له بشه
تلید=له شد
کلاشیدن/ کلاشوندن = خاروندن
آدم‌طِلبونی = دعوت کردن مردم برا مراسمی خاص
حاجی خورون = دعوت به مراسم شام یا ناهار بازگشت حاجی از مکه
مرده خوری = دعوت به مراسم ختم (البته در مواقع طنز یا توهین گفته میشه)
تُوِل = تاول
گیجین= محل چرخش پایه درهای چوبی قدیمی بر روی چارچوب اصلی ( یه جور لولا بود)
🌷🌴🌳🌿

آشنایی با برخی باور های قدیمی در روستا
قسمت سوم:👇
درمورد علت بعضی از باورها سوال شده که در انتهای این بخش توضیح دادیم
✓ کسی که زگیل رو دستش می زد میگفتن توی تنور روشن نمک بریز و فرار کن (در انتها توضیح داده شده )
✓ میگفتن نوک چاقو‌ به سمت کسی نگیر شگون نداره اگه یه وقت ناخواسته اینکارو کردین برا خنثی کردن بد شگونی، نوک چاقورو به زمین بزنید
✓ در زمان پخت نون در منازل ، نون درحال پخت مدام میفتاد تو‌ تنور میگفتن پسر بچه دور و بر تندورگاه نباشه 😂
✓شب ناخن نمی گرفتن میگفتن ناخن مرده رو شب میگیرن
✓ ناخن رو‌که می گرفتن میگفتن خاکش کنید یا بریز تو‌ی پایه درحیاط( گیجین درب حیاط ( میگن اخر زمان دجال سوار بر خر میاد ونیرو جمع میکنه واگه ناخن بریزید تو‌گیجین اینکار مانع تمایل دجال به جذب شما میشه)
✓اگه یه خانم اشتباهی چادر شو ، پشت و رو می پوشید می گفتن ان شاالله میری مکه
✓ حین دفن کردن اموات همه کمک می کردند تا زودتر میِّت دفن بشه برااین کار کسی که درحال خاک ریختن توی قبر بود برای اینکه دیگران هم از ثواب اینکار بهره مند بشن بیل رو مینداخت زمین ونفر بعدی سریع بیل رو‌برمیداشت وشروع به کمک می کرد این عمل چند بار تکرار میشد تا همه سهیم بشن
✓در دفن اموات ، معمولا تا زمانی که افراد دیگری حضور دارند ، صاحبان عزا اقدام به خاک‌ریختن در قبر نمی کنن
✓سعی می کردن موقع ریختن خاک توی قبر با بیل، رو به رو ومسلط به قبر نه ایستن وبقول معروف با پشت دست خاک بریزن ( این کارشاید نوعی همدردی با صاحب عزا بوده به این معنی که بااین کار اظهار کنن ما از نظر عاطفی چندان علاقه مند به فوت ودفن ایشون نبودیم ولی چون مجبوریم دفنش کنیم اینجاییم )
✓همون جور که پشت سر مسافر آب می ریزن که زود تر برگرده پشت سر مرده هم کوزه میشکستن که دیگه کسی نمیره وعزا برا اون خونواده دیگه تکرار نشه
✓ اگه کسی فوت میکرد و بعد از اون درفاصله کوتاهی چند نفر دیگه هم فوت میکرد میگفتن خدا بیامرز کفنشو کشیده به خودش
✓ میگن کسانی که برای شرکت در یه مراسم عزا داری به روستا میان، شگون نداره که بعد از مراسم به دیدن سایر بستگان برن، مگه اینکه دعوت شده باشن ولی همون روز این کار شگون نداره خصوص بعد از دفن میت
✓در موقع اندازه گیری قد برا دوخت لباس حتما از یه مقیاس یا متر استفاده می کردن. و اندازه گیری با وجب رو بد می دونستن (شاید به خاطر این بوده که کفن رو بجای متر با وجب اندازه می گیرن )
✓ با جارو‌به بدن کسی نمی کشیدن میگفتن عمرش کم میشه( بعضی وقتا موقع کار با خاک‌ یا کاه, هیکل آدم پر از گردوخاک می شد اینجور وقتا میگفتن خاکو بتوکونید جارو نکشید)
✓ میگن قدیما آب خزینه حموم رو قبل از استفاده یه قلوپ ازش میخوردن یا بهم تعارف میکردن (این به این معنی نیس که حتما از آب می خوردن بلکه میخاد بگه بخاطر شرایط خاص خزینه های حمام های قدیمی وآلودگی های زیاد ، مرد حمامی آنقدر خزینه رو خوب تمیز کرده که میشه از آبش خورد نه اینکه حتما رسم باشه بخورن)
توجه ویژه:
««برخی از باورهای مردم قدیم روستا مثل دفن کردن ناخن و... ناشی از توصیه اسلام و مطالعه کتب مذهبی نظیر حلیة المتقین علامه مجلسی و کُتُب مشابه به اونه که بعضأ به مرور زمان ممکنه دستخوش تغییرات شده باشه وبه شکل یه خرافه یا باور غلط در اومده باشه .
در مورد زگیل در روایتی در کتاب مکارم الاخلاق طبرسی آمده است:
صاحب زگیل تکه نمکی بگیرد و با آن زگیل را مسح می‌کند و سه مرتبه بر آن بخواند لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى‌ جَبَلٍ‌ إِلَى آخِرِ السُّورَةِ و آن تکه نمک را در تنور روشن بیندازد و فرار کند انشاء الله زگیل برطرف می‌شود.
علاوه بر آن در طب سنتی هم به مالیدن سنگ نمک بر روی زگیل اشاره هایی شده است
والله اعلم

باتشکر ویژه از همه همراهان گرامی ، منتظر مطالب زیبای شماهستیم
@MNR5105

🌸
┏━━ °•🍃❤️🌸🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🌹🍇🍃•°━━┛

🌹🍃༅࿐✾🍃🌹✾࿐༅🍃

از شیر مرغ تا جون آدمیزاد/ قسمت ۱۶

این قسمت :تاپو ⚱
خوشبختانه بر عکس چیزی که فکر میکردیم تاپو یه کلمه ای با قدمت چندین هزار ساله یَه که در بیشتر جاهای ایران خصوصا بین لُر زبونا ، همی اسمه رِ بَرِش هَشتن
⚱تاپو اسم یه کوزه بزرگ گلّیه که بر اُمبار کردن گندم و جو و ایجور چیزا استفادش مینن
⚱ماشالّا هزار ماشالّا هم هیکل داره هم قدوبالا، فقط نم چرا بَرو رو مقبولی نداره
⚱هموجور که توعکسش می بینین با خمره یه برقی فرق داره
⚱جنسِشُم خو همه میدونن که از خاک رُسّه پس ما دیگه نمیگوم😂

دیگه برچی چی استفاده ش میکردن :
🧑‍✈️بر قاهام رفتن جوونایی که ازسربازی فِرارمیکردن از تر س اَمنِیَّه( مأمور پاسگاه )😂😂
💰بر قاهام کردن پول وپله و طِلا مِلاها بین گندما از ترس دُز🥷
🌸
⚱از مخ کِلَش پُرّش میگردن واز سولاخه زیرش کم کم خالی می کردن
⚱معمولانوم با یه پارچِِی ، گونی یا یه چوقی در سولاخَشِه می بسن که موش بیصحب نتّونه بِرِش را کنه 🐀
⚱محل نگهداریشوم‌ خو تو خونْ پُشتیَه بود که هم خُنُک بود وهم دنج
⚱یه در بزرگیوم خود گِل یا سنگ یا تخته بر بلاش درست می کردن
⚱اوقدیما هرکی یَه برقی چاق ونامال بود میگفتن مث تاپو میمّونه

مِثَل چوق پشت تاپو وُم خو یادتونه دیگه
😂👏😂❤️

خب هالا اگه تونسی بخونی و بِرِت چسبید یه نظریوم‌ بر مایه دلخوشی مون پِرتو‌کنین تو گروه ❤️🌸❤️

کاری از گردهمایی مجازی اهالی رحمت آباد
لینک گروه :👇
https://rubika.ir/joing/CIEHGAGH0DAQQNPXDHNQCFAFLPJNJFRO

خوش باشید
🌸💫
┏━━ °•🍃❤️🌸🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🌹🍇🍃•°━━┛

از شیر مرغ تا جون آدمیزاد/

قسمت هِبدهُم

این قسمت :دَبوری

واقعا ندیدُم وسیله ای به ای خوبی برچای درست کردن تو‌ باغ و دشت و بیابون 🌸
قِدیما رَعْیِتا، جعبه فلزی سمَّه ر که خالی می رف ور میداشتن حَسابی می شُسَنو یَه بارُم خالی مینداختنش تو آتیشو بعد که خوب سم زدایی میرف دُبُره خوب می شسنش ، بعدُم خود یَه سیمی برِش دِسّه دُرُس میکردن و می شد یَه دَبوری قُچّاق وخوب بر دُرُس کردن چای آتیشی

تو هر توبری ، خصوصا توبره هر چوپونی معمولا یَکّی از ای دبوریا بود 💫یقین هالام هس

یه جوریشم بود که از جعبه عطر دُرُس می رف
لامصب عجب چیزیه ، خود یَه برقی چولوفته چوق می شه دو دِیقِی اُوْ جوش اُورد👏👏👏

الان خو یَه جور با کلاسشه تو‌دوکونا اُوردن ومیفروشن اسمشوم هشتن کتری کوهنوردی😂😂😂😂
تا یادُم نرفته بُگووم که بعضی جاها بِرِش نمیگن دبوری میگنِش گداجوش یه سِریام میگنِش کتری زغالی
ولی هرچی فک مینوم می بینوم دبوری قشنگ تره

نظر شمو چی چیه؟
😂👏😂❤️
کاری از گردهمایی مجازی اهالی رحمت آباد
لینک گروه :👇
https://rubika.ir/joing/CIEHGAGH0DAQQNPXDHNQCFAFLPJNJFRO

خوش باشید
🌸💫
┏━━ °•🍃❤️🌸🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🌹🍇🍃•°━━┛

#بخچه_فرهنگی (قسمت ۴۷)
(اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد میگن بُخچَه، مثل پَشِه که میگن پٕخچَه )

🖤پیشاپیش اربعین حسینی تسلیت باد 🖤
🌱گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم رحمت آباد🌿
👈 ضرب المثل و اصطلاحات عامیانه
قربون بِرُم خدا رِ. یه بوم و دوهُوا رِ

موارد استفاده:
بیشتر در مواقعی گفته میشه که در مقابل یه موضوعی برخورد دوگانه میکنن( در زمان تبعیض در برخوردها )
🌸🌼🌱
👈 لغت نامه روستا
دَسٌورو = دست وصورت
دسورو‌ناشور= یه اصطلاحه که به آدمی که کثیف باشه میگن خصوصا به بچه هایی که ممکنه وند وقتی صورتشونو نشسته باشن
لاپوشونی = قایم کردن موضوعی /نادیده گرفتن موضوعی
باباشه دیده توپ‌میگیره = بابا شو دیده دل وجرأت پیداکرده /جرأت پیدا کرده
قِرمیا = پز میده /کلاس میذاره
فیس دادن = پز دادن
نُمانما کردن = پُز دادن
تورو=صورتیه وخت هست که فقط صورت یا بخشی از صورت مخاطب نیاز به شستن داره اونوقت میگفتن بپر برو توروته بشورو بیا
یا مثلا حین آتش بازی دست زغالی ناخواسته صورتش سیاه میشد اونموقع بهش میگفتن توروت سیایه
یا توروت زخمه ، یا تورو خاکیه
یا میگفتن کُلات بَل سرت که توروت نسوزه
یعنی کلاهتو سرِت کن که صورتت نسوزه
یا به دخترا میگفتن چادرتو‌بکش جلو که تورته نبینن
🌷🌴🌳🌿
بخچه کمی متفاوت
نم چرا ایجوری رف
گاهی به این فکر میکنم که چه اتفاقی افتاد که
هم ولایتی های من که همگی خود کفا وتولید کننده بودند وتولید گندم ،جو،حبوبات ،گوسفند، گاو ونهایتا اذوقه سال خود رو تامین میکردند وباغهاشون پر بود از میوه وتنور هاشون داغ بود از نون تازه محلی که بوی اون تا چند محله میرفت،
چطورشد که الان میوه غیر ارگانیک از بازار می خرن و نون بدون سبوس وبی بوی نانوایی رو میخورن،
دوغهای مشکی وکره های محلی وفطیر های دست پخت بانوان محترمان چه شد
چرا دیگه خروس هایمان نمی خونند
صدای گله گوسفندان صبح وشب وسگ گله بگوش نمی رسد
چرا دیگر زنان سالمندمان حنا به سر وناخنهای خود نمی گذارند
چرا دارهای قالی بر پا نمیشه وزنان قالی باف باهم نمی خوانند
چرا بجای دار قالی مظاهر شهری جای آنرا گرفته
شیر عوض چه سنت قشنگی بود که فراموش شد
ای کاش ...
یکبار دیگه زنان ولایتم سر کی ریز باهم ظرف بشویند وبا دیگچه وتَه سری، آب برای مصرف ببرند ،آبی که از بالاترین نقطه کوه سرچشمه
میگیره و بدون کلر وبدون وایتکس و بدون افزودنی های دیگره
بقول پرویز پرستویی که میگوید من تِهرونمو میخام ، منم وطنمو میخام با همه زیباییها واصالتش

چی شد که این طور شد:
درکنار خشکسالی های متوالی و عوامل طبیعی ، درقدیم یه تفکر اشتباه وجود داشت که شاید باعث این معضل در همه روستا ها شد واون اینکه:
قدیم پسره تا مدرک سیکل شو‌میگرفت میشد سوژه درجه یک محافل خانوادگی ، مثلا میگفتن: بِچاها مِردم‌همه رفتن تیرون واصفاون تو میخی وایسی اینجه بُگوی چه ؟؟
تو عرضه کار کردن نداری
برو‌دَم عموت، برو‌ دم پسر فلانی برو‌ دم ....
، تاکی میخی تو این خراب رِفتیَه بمّونی؟؟
تاکی میخی بُلکه چرونِ اینو اون باشی ؟؟؟
ایجه غیرِ حمالی هوچی نیس ، اخِرشرمیخی مث فلانی بشی محتاج یه لمه نون این واون
و.... اینجه بمونی دو روز دیگه کسی بِرِت زن نَمیته
حالا👇
اگه این حرفا اثر میکرد و پسره میخاس شهرای نزدیک‌مثل گلفاگونو انتخاب کنه میگفتن آخه گلفاگونوم جایه؟؟؟ برو‌تیرون ،اونجه پول ریخته

خلاصه که همین سرزنشا باعث میشد جوونا فرار کنن سمت تیرون واصفاوون

پسره هم با یه شلوار کردی و جفت کفش پلاستیکی و یه کله تراشیده یا پر از مو‌ و نامرتب وصورت آفتاب سوخته و دستای پینه بسته میرفت شهرو بعد یکی دوسه ماه باشلوار لی وتی شرت و کتونی و فُوکُل ویه سروصورت سفید و تَرگل مَرگل ودستای نرم برمیگشت روستا ، مردم هم میگفتنش اونجا چکاره ای میگفت تولیدی کار مینوم
یا میگفت دم پسر فلانیوم

مردم زحمت کش روستا سرووضع پسر ه رو که میدیدن فکر میکردن پسره تو‌تیرون نشسته دارن بادش میزنن در صورتیکه چیزی غیر از این بود بخاطر همین ، همه رو میگفتن برو‌تیرون اینجه بمونی فقط بهد حمالی کنی
علاوه بر این:
درکنار تموم افرادی که تو شهرا موفق بودند خیلی از جونامون رفتن تو شهرای بزرگ و آلوده هزار بلا ومصیبت شدن
خیلیاهم رفتن و بخاطر حرف مردم مجبور شدن فقر وبدبختی رو تو شهر تحمل کنن ولی سمت روستا برنگردن
بودن کسانی که کارشون تو‌شهر صد پله سخت تر وحتی دون شأن تر ازکارای روستا بود ولی فقط بخاطر حرف پدرومادر ومردم روی برگشت نداشتن
به امید روزی که صفاوصمیمیت قدیم به روستامون برگرده

باتشکر ویژه از همه همراهان گرامی خصوصا جناب آقای علی محمد رضایت بابت همراهی در تکمیل این بخچه
منتظر مطالب زیبای شماهستیم
@Srezayat111
@MNR5105
@ghasemgorji59
@Ghasemrezayat1
@Mirzaie2266
@Nargesrezayatm
🌸
┏━━ °•🍃❤️🌸🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🌹🍇🍃•°━━┛

⚠️چاپ و نشر مطالب #بدون_نام بردن از نگارنده و منبع#پژوهش_ادملاوند مجاز نبوده و درج منبع الزامی است.
🟠با توجه به نسبی بودن علم تاریخ، این مطالب تا زمانی اعتبار دارد که سند اصیل و متقنی آن را نفی نکند.
در صورتی که اسناد جدید و دارای اصالتی به دست آید که با مطالب موجود در این پژوهش تعارض داشته باشد، نگارنده بدون هیچ گونه تعصبی ، آن را خواهد پذیرفت.
⚠️تمامی آثار [فیلم و نمایه و اسناد و نوشتار] منتشر شده در این صفحه تحت حمایت #نگارخانه_ادملا و یا #پژوهش_اِدمُلّاوَند | زیر مجموعه ی آوات قلمܐܡܝܕ صرفا فقط دارای #ارزش_پژوهشی هستند و ارزش قانونی دیگری ندارند.
🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─