📜رحمت آباد | فرهنگ عامه | اصطلاحات و اعتقادات | ضرب المثل ۱۳
📜رحمت آباد | فرهنگ عامه | اصطلاحات و اعتقادات | ضرب المثل
#بخچه_فرهنگی (قسمت ۵۸)
(اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد میگن بُخچَه، مثل پَشِه که میگن پٕخچَه )
🌱گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم رحمت آباد🌿
👈 ضرب المثل و اصطلاحات عامیانه
فلانی مث بچه بی بسم الله می مونه
(البته یجور دیگه میگن که اینجا جاش نیس )
موارد استفاده:
این ضرب المثل بیشتر زمانی استفاده میشه که میخان بگن فلانی خیلی شَرٌه
🌼🌱
👈 لغت نامه روستا
طال به طال اُفتیِدهَ =یعنی ازخستگی زیادازحال رفته
کُومِیشی=لایه روبی قنات
کُومِیشی نکن = انگشت نکن دماغت (به شوخی)
مُقنیِگیِری=لایه روبی چاه و قنات
دُبُر= بز نر
قوچ= میش نر
اُوِس= آبستن
اگه اشتباه گفتم خوشحال میشیم درستشو بگید تا اصلاح کنیم
🌸❤️🌸💚
آشنایی با اصول اساسی دامداری
قوچگدار( فصل جشن وپایکوبی گوسفندان )😂
تکثر وتولید احشام ودام های روستاییان آداب ورسوم خاصی داشت :🐐🐏🐑
قدیما باتوجه شرایط آب وهوایی دامدار ها سعی می کردن به گونه ای برنامه هاشونو تنظیم کنن که گوسفندا ، نزدیکای عید و اوایل بهار که هوا گرم تر میشد زاد وولد کنن چوندراین صورت :
✓ اولا بره و بزغاله های تازه متولد شده از سرمای زمستان بیشتر درامان بودن
✓ دوما همه گله حداکثر یکی دوماه زاد و ولد می کردن و قال قضیه کنده میشد و چوپون هر روز مکافات نداشت
✓ سوما بره و بزغاله ها (خلمه ها) تقریبا باهم بزرگ میشدن ومیشد بهره گیری از شیر گوسفندان رو مدیریت کرد و سنت هایی مثل سیر عوض و.. سر موقع انجام می شد 🐑🐐
هرچند گاهی وقتام تک وتوک بعضی گوسفندا پیش از موعد می زاییدن که این امر نشانگر حواس پرتی گله دارا بود😂😂😂
مقدمات قوچگدار
قدم اول: رگا کردن
از اوایل تابستان گوسفندان نر رو کم کم از گله جدا میکردن واین امر در مرداد وشهریور شدت بیشتری داشت به این کار میگفتن رگا کردن
قدم دوم = آماده سازی وتقویت کردن☘🍀
در طول مدت تابستان سعی می کردن گوسفندان نر رو به همراه بره ها وبزغاله ها به صورت جدا گانه در دشت ها و مزارع پر علف به چرا ببرن تا تقویت بشن وبقول خودمون جون بگیرن
قدم سوم : آرایش آقا دامادها✂️
تقریبا از اوایل پاییز کم کم آماده می شدن که گوسفندای نر رو به گله اضافه کنن و رسم بود دُبُر یا قوچی که از همه قویتر بود و جلودار گله بود رو هنگامی که میخاستن قاطی گله کنن یه انار دون قرمز خوبی محکم ورمیکشیدن وسط شاخاش به طوری که انار متلاشی بشه و آب انار از سرو کله قوچ سرازیر بشه 🍅
قدیما اعتقاد داشتن ای کار شگون داره حتی اگه انار نداشتن با یه کم خاک سرخ (گل اُخرا) یا رنگ قرمز این کار رو میکردن
🍒🍅🌶
قدم چهارم = قوچگدار(فصل رسیدن عاشق به معشوق) 👛🎩⛑💍
تقریبا ۴۵ روز از پاییز که میگذشت میگفتن قوچگداره و رسما نر و ماده قاطی میشد واینجا بود شاهد تولید مثل گوسفندا بودیم
گوسفندی که حرکاتش نشون بده آماده جفت گیری شده اگه بز بود میگفتن تِکَه اومِدَه واگه میش بود میگفتن قوچاومده وگوسفندی که عمل تولید مثل روش انجام شده اگه بز بود میگفتن تِکه خورده واگه میش بود میگفتنقوچخورده واین یعنی اینکه دیگه کم کم باید آماده آبستن شدنش بود
چند نکته :
✓ گوسفندان نر از بوی ادرار گوسفند ماده متوجه آمادگی اون برای تولید مثل می شدن
✓ بعضیا که گوسفند نر قوی داشتنداز اون فقط برای گوسفندای خودشون استفاده میکردن واز فرستادنش به گله خود داری می کردند
✓بعضی وقتا هم همسایه ها یا اقوام از صاحب گوسفند نر تقاضا می کردند که چند روزی گوسفند نرشون را مهمان کنن ودر ازای آن یه شیرینی خوب هم به صاحب اون میدادن
✓ خوراک جو غذایی مقوی برا گوسفند نر دراین ایامه ولی زیادی روی آن خطر ناکه
✓ نژاد خوب در انتخاب گوسفند نر برای بدست آوردن بره وبزغاله های خوب همیشه مد نظر دامداران بود به همین دلیل از همان بدو زاد و ولد به این امر توجه می شد وبعضی از بره وبزغاله های نر رو به عنوان گوشتی (برای مصرف گوشت مورد نیاز ) و بهضی از آنها روبه عنوان تخمی ( برای زاد و ولد وتکثر ) نگهداری می کردند وشناخت این دو مورد تخصص خاص دامداران با تجربه بود
قِصِر در رفتیم 😂
شاید شنیدین میگن یارو قِصِر در رفت، این اصطلاح که الان در جامعه عادی شده اصلا اصطلاح خوبی نیس و بهتر استفاده نکنیم چون:
در فصل پاییز که فصل جفت گیری وتولید مثل گوسفندا شروع می شداگه گوسفندماده موفق به جفت گیری وبارگیری نمیشد میگفتن قِصِر در رفت
گوسفندی که یکی دوسال پشت سرهم قصر در بره دیگه بدرد نگهداشتن نمی خوره وبر این باورند که باید به عنوان گوشتی پروار بشه و در اولین فرصت به قصابی سپرده بشه
بی ادبی ما رو به بزرگی خودتون ببخشید❤️
باتشکر از عزیزانی که مارو یاری می کنن منتظر مطالب زیبای شماهستیم
🌸
┏━━ °•🍃🌹🌻🪴🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🪴🌻🌹🍃•°━━
┅✿💠❀﴾﷽﴿❀💠✿
از شیر مرغ تا جون آدمیزاد
قسمت شومزَهُوم
این قسمت : شیر برنجی
شیر برنج نه وا ، شیر برنجی
کی یادشَه 🥛🍼
قِدیما ، از ای شیرا فقط تو حموم تو دِی بود،
بعداها که رحمت اباد لوله کشی شد بعضیا بر تو خوناهاشون خریدن
گاهی وختام که میرفتیم شهر به بشکه های آب یخ از اینا میزدن
حالا خو دیگه همه جور شیری تو بازار هه👇👇
✓ یجورش هس که چشم داره دسِ می بری زیرش وا می ره مشَد زیاده❤️
✓ یه جورشُم هس که دَس میذاری روش ، وامی ره، اینام تو قُم دیدُم ❤️
✓ یه جورُم هس که هندل داره، پا میذاری رو هندلش وا میره ، اوروزا تو ترمینال جنوب بود
نم چرا علم ایقد دوست داره تو زمان ما پیشرفت کنه، خب لامصب یه کمی بر نسلای بعدیم بزار
پیش بینی ما👇👇
یه وخ می بینی دو روز دیگه یجوریش بیا که نِزٌیکش که رفتی وا رَه
خدارِ چه دیدی اِز ای آدم دوپا هوووچی بعید نی
🌼
خلاصه که اینا همش بهونه ای بود برا این که بگیم بیاین قدر داشته هامونو بدونیم
🌸💫کاری از گردهمایی مجازی اهالی رحمت آباد
تشریف بیارید گروه ببینیم شما از این شیرا کجاها دیدید
لینک دعوت:👇
https://rubika.ir/joing/CIEHGAGH0DAQQNPXDHNQCFAFLPJNJFRO
┏━━ °•🍃❤️🌸🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🌹🍇🍃•°━━┛
#بخچه_فرهنگی (قسمت ۵۹)
(اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد میگن بُخچَه، مثل پَشِه که میگن پٕخچَه )
🌱گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم رحمت آباد🌿
👈 ضرب المثل و اصطلاحات عامیانه
زن بچه دار نبرین به کار ،میخوره طاقار، نمیکنه کار
موارد استفاده:
این ضرب المثل بیشتر زمانی استفاده میشه که میخان بگن فلانی زحمتش بیشتر از رحمتشه
یا مثلا درد سر وضررش بیشتر از سودِشه
ایشالا درست گفته باشم
🌼🌱🪴
👈 لغت نامه روستا
تاچه = کیسه ای بافتنی ضخیم برای حمل گندم با چار پا در قدیم (در اصل جفت استفاده میشد)
اشگل ، اشگله = تکه چوبی محکم که بند های دوتا تاچه رو پس از بارگذاشتن روی چارپا به هم وصل میکنن بعضا از استخوان قلم گوسفند هم استفاده میشه
لِوْده = سبدی چوبی وبزرگ برا حمل انگور با چار پا در قدیم (در اصل جفت استفاده میشد)
سرشِکَن بیار = سرشکن بستگی به زمان استفاده معنی مختلف داره ولی در اصل غذایی اضافی که مراسمات حین صرف غذا توزیع میشه
پِندو رِفته= بواسیر داره(اگه اشتباه نکنم)
پندو بیشتر بر اثر زور زدن زیادی اتفاق می افتاد
پِند= بخشی از انتهای روده بزرگ
پیزی=بخشی از انتهای روده بزرگ
قُرَّه =باد فتح داره (معمولا از اینجور افراد کمتر کارای سنگین انتظار داشتن )
پردش پاره یه= باد فتح داره
گوشاش سِنگینَه=کم شنواس باید بلند تر باهاش حرف بزنی
رُوباغَه=پنجرهای روبه باغ به تاخچه بالا خونه که درداشتن هم می گفتن
دولابی =کمددیواری های کوچک که چندتاتواتاق میزدن بادرهای کوچک چوبی
مای رسبای چه چیزای گفتن بنویسم ماخو خودُم خجالت کشیدم😂😅😅😅
اگه جایی شو اشتباه گفتم خوشحال میشیم درستشو بگید تا اصلاح کنیم
🌸❤️🌸💚
آشنایی با آداب و رسوم قدیم رحمت آباد
این قسمت : عید برا اموات🖤❤️
قدیما یکی که فوت میکرد مثل الان هفتم وچهلم وسالگرد و دسته گل و میوه و اینجور چیزا به شکل امروزی در کار نبود همه چی خیلی راحت تر بود و همدلی مردم باهم درهمه موارد خصوصا این جور مواقع بیشتر بود
معمولا بعد از مراسم تدفین وتشیع و خاکسپاری ، مردم می رفتن تو مسجد یه ختم مختصر می خوندن و دو روز بعدش هم یه مراسم سوم در مسجد میگرفتن وصاحبان عزا هم، با یه شام یاناهار مختصر از مردم پذیرایی میکردند
🌼🌻
دو نمونه از همدلی مردم در مصیبت ها :
👈 معمولا مردم روستا به احترام صاحبان عزا ، تمام مراسمات شادی خود به ویژه جشن عقد وعروسی رو در روستا کنسل می کردن مگر اینکه صاحب عزا رسما اعلام می کرد که هرکی مراسم داره مراسمِ شو بگیره (البته هنوز هم این رسم زیبا انجام می شه )🍀
👈 در ادامه این احترامات کسانی هم که قصد داشتن مثلا موهاشونو حنا ببندن از این کار خود داری می کردن خصوصا پیر زن پیرمردا وانجام این کار رو یه جور بی احترامی به صاحب عزا میدونستن واین ادامه داشت تا زمانی که صاحب عزا برای مرحوم عید بگیره
☘
واما اجرای مراسم عید برا میت
مراسم عیدچند برنامه همزمان باهم داشتن
🪻برنامه اول :
یه مراسم ختم در مسجد میگرفتن ودر اون مراسم همراه با توزیع جزء های قرآن مجید با مقداری گلاب با گلاب پاش های نقره ای کوچک از شرکت کنندگان استقبال می کردند
🌷برنامه دوم :
در روز پنج شنبه اغلب خانمای فامیل وهمسایه ها جمع میشدن حلوای زیادی می پختن وعصر پنج شنبه به صورت دسته جمعی مجمعه های حلوا و خرما و نقل گشنیزی رواز منزل صاحب عزا روی سرشون میذاشتن و می آوردن جلو ساختمان قدیم امام زاده ها توی یکی از ورودی ها سفره مینداختن و از مردم با این نان وحلوا پذیرایی می کردن
🌹برنامه سوم :
ظهر پنج شنبه روی قبر میت یه پارچه مشکی میکشیدن و یه چراغ توری روشن میکردن و خرما وحلوا و نقل گشنیزژ میچیدن روی قبر
مردم هم با مراجعه به مزار وقرائت فاتحه از صاحبان عزا دلجویی می کردن
🥀برنامه چهارم :
در ادامه مردم هم سعی میکردن فرزند ارشد متوفی را به حمام تمومی ببرن واونجا یکی دوتا کیسه حنا آماده می کردن و دست وپا سر وی رو حنا میذاشتن وکسانی هم که تو حموم بودن از اون حنا مقداری به دست یا پای خود میذاشتن واین عمل رسما اعلام خاتمه مراسم عزاداری و ادامه مراسمات شادی آفرین از سوی توسط صاحب عزا به متقاضیان بود
🍄🥀🌹🍄
چند نکته :
🌾قدیما مراسم هفت وچهل و سالگرد به شکل امروزی نبود و سوم وعید میرفتن وکسانی که تمایل داشتن این وسط یه مراسم ختم محلی طبق روشی که قبلا توضیح دادیم. انجاممی دادند
🌾مراسم عید گرفتن هم حتما نباید به عید نوروز برگرده بلکه معمولا اولین یا دومین شب جمعه پس از خاکسپاری عید می گرفتن
بعضی از شهرهای اطراف اولین عید مناسبتی را عید می گرفتن
🌾مراسم عید گرفتن برا میت به منزله اعلام عمومی درخصوص برگزاری مراسمات شادی اور از سوی اهالی بود ولی باز هم حرکت ها رعایت می شد❤️
باتشکر ازهمن عزیزانی که مارو یاری می کنن منتظر مطالب زیبای شماهستیم
🌸
┏━━ °•🍃🌹🌻🪴🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🪴🌻🌹🍃 •°━━
#بخچه_فرهنگی (قسمت 60)
(اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد میگن بُخچَه، مثل پَشِه که میگن پٕخچَه )
🌱گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم رحمت آباد🌿
👈 ضرب المثل و اصطلاحات عامیانه
یارو داره آهن میجُّوَه
موارد استفاده:
این ضرب المثل بیشتر زمانی استفاده میشه که میخان بگن فلانی درست حرفشونمیزنه وهی طفره می ره
🌼🌱🪴
👈 لغت نامه روستا
کرگوشی = وانمود کن که نشنیدی) این یه اصطلاحه که مثلامیگن خودمو زدم به کرگوشی )
چلاق دون = بخشی از سیستم گوارش پرندگان
اِرگِنَه = رشته ای از صخره های سنگ خارا ومحکم
اِردو وال = رشته ای از سخره های بسیار نرم وشکننده
سُبُرد= نوعی سنگ رسوبی زیبا و یک تکه بسیار بزرگ که بیشتر تپه های رحمت آباد خصوصا غالا نوکُّل از اون تشکیل شدمعمولا طویله های زیر زمینی رحمت آباد اغلب زیر همین صخره های رسوبی حفر می شدند
زیر سُبرد ها اغلب از خاک رس فشرده شده تشکیل شده
اگه جایی شو اشتباه گفتم خوشحال میشیم درستشو بگید تا اصلاح کنیم
🌸❤️🌸💚
آشنایی با آداب ورسوم رحمت آباد❤️
این قسمت :قرآن دوره
قدیما با شروع فصل پاییز وزمستان و بلندتر شدن شب ها، برنامه های متنوعی برای اوقات فراغت بچه ها ، در نظر می گرفتن که یکی از آنها قرآن دوره بود
💫
اون زمان بچه زیاد بود وتوی هر محله ای یکی دوتا جلسه قران دوره برگزار میشد
برنامه این شکلی بود که یا یه خونه یا چند خونه رو برا اینکار در نظر میگرفتن وبه همه اهل محل اعلام میکردن خونه فلانی شبا قران دوره اس،
یه استاد هم از اهالی ، که مسلط به قران واحکام بود و خوشبختانه فراوون هم بود دعوت می کردن تا بیاد برا بچه ها درس بده.
❤️
ورود برا همه رایگان و آزاد بود وتعداد اینقد زیاد بود که نیاز به حضور وغیاب واجبار هم نبود.
دختر بچه ها هم تا یه سنی در کنار پسر بچه دراین جلسات شرکت می کردن ولی کم کم که بزرگتر می شدن جلسه جدا گونه داشتن
🌷
برا ورود به این جلسات ، سن وسال هم اصلا مطرح نبود وبخاطر جذابیت کلاس ها گاهی اوقات در جمع بچه ها ، افراد بزرگسال ومسن تر هاهم حاضر می شدن
🌼
قران دوره فقط برا بچه ها نبود بلکه گاهی اوقات این جلسات به صورت مجزا برا بزرگ تر ها هم برگزار می شد وبرای بهره بردن خانم ها و دختر خانمهای بزرگتر از این جلسات معمولا قران دوره بزرگتر ها در مسجد برگزار می شد
ولی جلسات خصوصی قران دوره برا خانم ها به صورت مجزا هم برگزار می شد
🍀
بیشتر از همه هم روخوانی سوره های کوچک قران مورد اموزش قرار میگرفت وگاهی برنامه حفظ هم بود ولی اجبار نبود
در طول زمان برگزاری جلسه علاوه بر روخوانی قران به روش ساده ( بدون صوت) آموزش احکام هم داده می شد
🪴
مهم ترین احکامی که یاد می دادن عبارت بودن از اصول دین ، فروع دین ، مطهرات ونجاسات این چند مورد احکام رو هر شخصی باید بدونه ولی متاسفانه الان اغلب جوونا و نو جوونا هیچ اطلاعی از این احکام ندارن
🌴
کلاس قران دوره خانگی همیشه همراه با پذیرایی چای و تنقلات محلی مثل کشمش وبادوم بود که از طریق صاحب خانه یا اهالی محل تامین میشد
قران دوره ، به دو دلیل این نام رو پیدا کرد اول اینکه به صورت دوره ای (نوبتی) هر شب تو یه خونه بر گزار می شد دوم اینکه دراصل دوره کردن( مطالعه مجدد) سوره های قران بود
در بعضی از خونه ها که سطح کلاس بالاتر بود کتاب پنج الحمد خونده می شد که در اصل بالاترین سطح از اموزش قران تو مکتب خونه ( مُلایی) بود
پنج الحمد کتابی شامل پنج سوره قران که با الحمد لله شروع می شد بود سوره های :
۱.حمد
۲. انعام
۳. کهف
۴. سبأ
۵. فاطر.
در پایان مراسم قران دوره بازی های محلی داخلی منزل مثل گل یا پوچ ، چیستان گویی، قصه، ضرب المثل گویی و.... هم در منزل صاحب خونه برگزار می شد
جذابیت این جلسات بگونه ای بود که همه بچه ها بی صبرانه منتظر برگزاری جلسه بودن 🪴🍀🍃
الکی نبود که رحمت آبادی ها از نظر معلومات دینی وسطح سواد در منطقه حرف اول رو میزدن
یه معلم قران مدرسه رحمت آباد داشت خودش می گفت من معلم اومدم اینجا قرآن یاد بچه بِدم ولی خودم از اونا قران رو یاد گرفتم
روح پاک همه اساتید قدیمی شاد وخدا به اونایی که در قید حیاتن سلامتی عنایت کنه
🌺🌸🌼
باتشکرویژه ازجناب آقای ابراهیم سعادت بابت ضرب المثل های بسیار خوبشون👏👏 (ایشون بااینکه مثل بنده سالها از روستا دور بودن ، خوشبختانه تسلط بسیار خوبی به فرهنگوآداب روستا دارن و اگه اشتباه نکنم قریب به دویست ضرب المثل رحمت آبادی را گردآوری کردند که ماهم گای وختا یواشکی از آنها بهره می بریم
💐
سرکار خانم م.ن هم از اساتید گرانقدریست که ما رو دراین مسیر یاری می کنن
وجود چنین اساتیدی مایه افتخارماستازهمه عزیزانی که مارو یاری می کنن وشما که با دنبال کردن مطالب مُشوق مایید سپاسگذاریم ،
منتظر مطالب زیبای شماهستیم
🌸
┏━━ °•🍃🌹🌻🪴🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🪴🌻🌹🍃 •°━━
┅✿💠❀﴾﷽﴿❀💠✿┅
از شیر مرغ تا جون آدمیزاد
قسمت: شومزَهوم(۱۶)
این قسمت : اِز ای بادوما
اِ ، وُی نَنَه اِزی بادوما 😲
🤵♀ : ایرِ از کجا اُوُردی؟؟؟
🧑🎄 : از باغ گرجی
🌼
اوروزا خو مِردم هرچی گیرشون میومد یه چیزی هُمراش درست میکردن مثلا خود ای بادوما ، گای وَختا کَتُّ بال بچاهار تزیین میکردن
گای وختام می بسَّن به گولو بند دخترا
ولی اصلش ای جور بود که یه پارچه سِوزی سرحوصِله دورش میدوختن و خود سُنجاق وصلش میکردن به داعاهَه که سر شون بِچّی یَه بِسٌِه بودن
😂
خلاصه که قدیم مردم خیلی صاف و ساده وبی الایش بودن وبا یه همچین چیزای بِچه قشنگاشونو قشنگ تر میکردن
حالاخو یَه جو چیزا آدممیشنِوَه و می بینه که بیا و سیل کُ
حرفشونُم می زِنی خو میگن تو خِفٌه😂😭
کوچیکو بزرگیُم خو قوووووت
🍀☘
کاری از گردهمایی مجازی اهالی رحمت آباد
لینک دعوت:👇
https://rubika.ir/joing/CIEHGAGH0DAQQNPXDHNQCFAFLPJNJFRO
خوش باشید
🌸💫
┏━━ °•🍃❤️🌸🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🌹🍇🍃•°━━
#بخچه_فرهنگی (قسمت ۶۱)
(اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد میگن بُخچَه، مثل پَشِه که میگن پٕخچَه )
🌱گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم رحمت آباد🌿
👈 ضرب المثل و اصطلاحات عامیانه
روواداهاشون به هم بنده
(روده ها شون به هم وصله )
موارد استفاده:
وقتی دونفر همیشه باهمن و هرکار میخان بکنن باهم میرن وباهم میان و معمولا تنها نمی بیننشون از این ضرب المثل استفاده می کنن
🌼🌱🪴
👈 لغت نامه روستا
واشگونه = برعکس کار برد طنز هم داره (وقتی میخان در لفافه بگن فلانی داره دروغ میگه ، بعد از تموم شدن حرفش میگن «واشگونه »یعنی هر چی شنیدی برعکسش درسته)
واشگونه وارو=برعکس
یَه لاش کُ= یک لایه شو باز کن
ایر= این رو
ایرِه= این رو
ایرُم= اینوهم
اور= اون رو
اورِه= اونرو
اورُم= اونوهم
بَل= بگذار,قرار بده
بل= ول کن
بلِش بحال خودش= ولش کن به حال خود
بل= صبر کن
بل تا بیام= تواقدام نکن تاخودم بیام(یه اصطلاحه)
نَمیالَه بَلُم= اجازه نمیده بزارم
بل تا بَلَه= اجازه بده بزاره
ایر بَل لاش= اینو بذار توش
تَخناش =به ازاش در قبالش در مقابل بجاش
یه ناخْوَر= یهو ,ناگهانی
اگه جایی شو اشتباه گفتم خوشحال میشیم درستشو بگید تا اصلاح کنیم
🌸❤️🌸💚
آشنایی با اماکن رحمت آباد❤️
این قسمت: کانال دِی(دراز رُوْخونه)
یکی از مواردی که باعث شده رحمت آباد درمحل فعلی استقرار پیدا کنه قنات کی ریزه
از قدیم الایام تودِی وسط ابادی بوده و هنوزم هست ولی چیزی که کمتر بهش توجه شده دراز روخونه اس
🍃🍂
جایی که الان شما کانال دی رو می بینید دراصل قدیما یه رود خونه بود که از کوه های بالاسرچشمه می گرفت واز مسیر چنار بالا ، کنار قنات میلّا و دشت میلّا ، میگذشت و میومد وسط آبادی و سر انجام می رفت تا نزدیکای روستای دُر
🛖⛺️
من نظرم اینه که این رود خونه قدیما همیشه آب داشته و بخاطر همین بوده که اطرافش از رباط بالا تا زیر حموم ، دوطرف این رود روخونه ، درخت توت کاشته بودن و خونه احداث کرده بودن
⛺️🏡🏝🏖
بافت سنتی قدیمی رحمت اباد خصوصا دراز روخونه خیلی باصفا بود بزرگترین مشکلات دراز روخونه در قدیم سیلاب های فصلی بود💦🌧💦☔️
در مواقع بارندگی خصوصا موقع بارش های بهاری که موجب آب شدن برف توی کوها می شد سیلاب های ویرانگری به سمت آبادی سرازیر می شد وهرچی سر راهش بود وبا خودش می برد 🌈🌪🌪🌪
یادمون نمیره که زمانی که سیلاب های موسمی تو روخونه جاری می شد به تمام خانه های اطراف مسیر سرَک می کشید خصوصا طویله های اهالی که زیر قلعه کنده شده بودن و کاهدون ها رو ، دچار آبگرفتگی می کرد وموجب تلفات دام وهدر رفت آذوقه دام ها می شد
🌪💫🌏
اهالی دراز روخونه هم برا جلوگیری از سیل زدگی ، به محض به هم ریختن هوا ، شروع میکردن به گذاشتن کُنده درخت و خاک وسنگ و گونی ، در ورودی حیاط ها تا دچار سیل زدگی نشن جابجایی دام ها و آذوقه ها در زمان سیلاب های قدیم کاری بسیار پر دلهره و مشقت باری بود🫏🐄🐑
اخرین سیل ویرانگر قبل از ساخت کانال ، اوائل دهه شصت اتفاق افتاد ، این سیل علاوه بر خونه های مردم ، به حموم عمومی ،مسجد جامع ، قنات دی ، باغا دی و... آسیب جدی زد
🐚🐚
شدت سیل جوری بود که دودستگاه خود رو مربوط به اهالی رو از روبروی مسجد امام حسین فعلی (رباط بالا) تا پشت حموم عمومی که الان کتابخونه شده اورده بود
🚖🚘
پس از این سیل بود که استارت احداث کانال فعلی زده شد واز اون پس بود که دیگه بارون نبارید😂😂😂
ساخت کانال با کمک اهالی و پشتیبانی جهاد سازندگی( اگه اشتباه نکنم) شروع شد
مصالح کانال سنگ هایی از منابع طبیعی رحمت اباد وسیمان وماسه وآهک بود
اگه درست یادم باشه نرده های اطراف کانال رو جوشکار بسیار باسلیقه وخوش ذوق روستا (جناب آقای استاد حسین میرزایی معروف به استاد حسین جوشکار) تهیه کردن
🎢🏝
در زمان احداث کانال همه درختای توت دراز روخونه قطع شد
🗿
از اون درختا فقط یکی دوتا تو دی باقی مونده بود که خیلی هم قطور و تنومند بودن ولی در زمان خیابون کشی اونام قطع شد
وفقط یکی دوتا فعلا کنار مسجد حج صادق باقی مونده که انتظار داریم از اونا به عنوان میراث ماندگار تاریخی محافظت بشه
⛰🏔
ولی خودمونیم سیل کِردن سیل تو کانال همراه با صدای وحشتناک آبهای خروشان وگِل آلود یه صفای خاصی داشت.
حالا خو دیگه آرمون به دل موندیم که یَه بار بیایملو کانال سیل سیل کنیم / دیگه سیل خلاص
از خداوند متعال برای همه کسانی که برا آبادانی رحمت آباد زحمت کشیدن آرزوی طول عمر با برکت ارزومندیم
💐
ازهمه عزیزانی که مارو یاری می کنن وشما که با دنبال کردن مطالب مُشوق مایید سپاسگذاریم ،
منتظر مطالب زیبای شماهستیم
🌸
┏━━ °•🍃🌹🌻🪴🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🪴🌻🌹🍃 •°━━
⚠️چاپ و نشر مطالب #بدون_نام بردن از نگارنده و منبع#پژوهش_ادملاوند مجاز نبوده و درج منبع الزامی است.
🟠با توجه به نسبی بودن علم تاریخ، این مطالب تا زمانی اعتبار دارد که سند اصیل و متقنی آن را نفی نکند.
در صورتی که اسناد جدید و دارای اصالتی به دست آید که با مطالب موجود در این پژوهش تعارض داشته باشد، نگارنده بدون هیچ گونه تعصبی ، آن را خواهد پذیرفت.
⚠️تمامی آثار [فیلم و نمایه و اسناد و نوشتار] منتشر شده در این صفحه تحت حمایت #نگارخانه_ادملا و یا #پژوهش_اِدمُلّاوَند | زیر مجموعه ی آوات قلمܐܡܝܕ صرفا فقط دارای #ارزش_پژوهشی هستند و ارزش قانونی دیگری ندارند.
🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─