📚#آوات_قلمܐܡܝܕ

🇮🇷پژوهش محسن داداش پور باکر

📲اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

eitaatwitterfacebookmail

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم
💠 خطبه ۱۴۶ نهج‌البلاغه

متن عربی خطبه:
وَ مِنْ كَلَامٍ لَهُ عَلَيْهِ‌السَّلَامُ وَقَدِ اسْتَشَارَهُ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ فِي الشُّخُوصِ لِقِتَالِ الْفُرْسِ بِنَفْسِهِ:
*«إنَّ هذَا الاَْمْرَ لَمْ یَکُنْ نَصْرُهُ وَلاَ خِذْلاَنُهُ بِکَثْرَةٍ وَلاَ بِقِلَّةٍ، وَهُوَ دِینُ اللهِ الَّذِی أَظْهَرَهُ، وَجُنْدُهُ الَّذِی أَعَدَّهُ وَأَمَدَّهُ، حَتَّى بَلَغَ مَا بَلَغَ، وَطَلَعَ حَیْثُ طَلَعَ؛ وَنَحْنُ عَلَى مَوْعُودٍ مِنَ اللهِ، وَاللهُ مُنْجِزٌ وَعْدَهُ، وَنَاصِرٌ جُنْدَهُ. وَمَکَانُ الْقَیِّمِ بِالاَْمْرِ، مَکَانُ النِّظَامِ مِنَ الْخَرَزِ، یَجْمَعُهُ وَیَضُمُّهُ؛ فَإِنِ انْقَطَعَ النِّظَامُ تَفَرَّقَ الْخَرَزُ وَذَهَبَ، ثُمَّ لَمْ یَجْتَمِعْ بِحَذَافِیرِهِ أَبَداً. وَالْعَرَبُ الْیَوْمَ، وَإِنْ کَانُوا قَلِیلاً، فَهُمْ کَثِیرُونَ بِالاْسْلاَمِ، عَزِیزُونَ بِالاِجْتِمَاعِ. فَکُنْ قُطْباً، وَاسْتَدِرِ الرَّحَا بِالْعَرَبِ، وَأَصْلِهِمْ دُونَکَ نَارَ الْحَرْبِ؛ فَإِنَّکَ إِنْ شَخَصْتَ مِنْ هذِهِ الأَرْضِ انْتَقَضَتْ عَلَیْکَ الْعَرَبُ مِنْ أَطْرَافِهَا وَأَقْطَارِهَا، حَتَّى یَکُونَ مَا تَدَعُ وَرَاءَکَ مِنَ الْعَوْرَاتِ أَهَمَّ إلَیْکَ مِمَّا بَیْنَ یَدَیْکَ. إنَّ الأَعَاجِمَ إنْ یَنْظُرُوا إلَیْکَ غَداً یَقُولُوا : هذَا أَصْلُ الْعَرَبِ، فَإذَا اقْتَطَعْتُمُوهُ استَرَحْتُمْ، فَیَکُونُ ذلِکَ أَشَدَّ لِکَلَبِهِمْ عَلَیْکَ، وَطَمَعِهِمْ فِیکَ. فَأَمَّا مَا ذَکَرْتَ مِنْ مَسِیرِ الْقَوْمِ إلَى قِتَالِ الْمُسْلِمِینَ، فَإِنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ هُوَ أَکْرَهُ لِمَسِیرِهِمْ مِنْکَ، وَهُوَ أَقْدَرُ عَلَى تَغْیِیرِ مَا یَکْرَهُ. وَأَمَّا مَا ذَکَرْتَ مِنْ عَدَدِهِمْ، فَإِنَّا لَمْ نَکُنْ نُقَاتِلُ فِیمَا مَضَى بِالْکَثْرَةِ، وَإِنَّمَا کُنَّا نُقَاتِلُ بِالنَّصْرِ وَالْمَعُونَةِ!»

🔸 الشُخوص: به معنای حرکت کردن، از شهر خارج شدن، یا هجرت است.

🍃شرح خطبه:

از عنوان خطبه برمی‌آید که این سخنان امیرالمؤمنین علیه‌السلام در پاسخ به مشورت‌خواهی خلیفه دوم درباره‌ی همراهی شخصی او با سپاه در جنگ با ایرانیان ایراد شده است.

هنگامی‌که خلیفه دوم تصمیم خود را برای حضور مستقیم در میدان جنگ با سپاه ایران با امام در میان گذاشت، امیرالمؤمنین علیه‌السلام با این خطبه، او را از این تصمیم بازداشتند.
با این حال، میان مورخان اختلاف‌نظر وجود دارد که این مشورت‌خواهی مربوط به کدام جنگ بوده است، زیرا سپاه اسلام دست‌کم در دو نوبت درگیر جنگ مستقیم با ایران شد:

🔹دیدگاه اول: جنگ قادسیه

برخی چون طبری بر این باورند که این مشورت‌خواهی مربوط به جنگ قادسیه است؛ نبردی که در سال ۱۴ هجری قمری رخ داد. در آن زمان، قادسیه بخشی از سرزمین ایران به شمار می‌رفت، اما امروز در ۹۰ کیلومتری کوفه و در کشور عراق واقع شده است.
دراین جنگ، فرماندهی سپاه اسلام بر عهده‌ی سعد بن ابی وقاص بود که با ۳۰ هزار نفر به میدان رفت. در مقابل، سپاه ساسانی به فرماندهی رستم فرخزاد و با ۱۲۰ هزار نیرو (بسیاری سوار بر فیل) صف‌آرایی کرده بود. با وجود تفاوت چشم‌گیر در تجهیزات و شمار نفرات، سپاه ایران پس از دو یا سه روز نبرد، شکست خورد.
یعنی ارتشی منظم و مجهز، در برابر اعرابی که به تعبیر امروز، «بی‌تجربه نظامی کلاسیک» بودند، تاب نیاورد.
پس از عقب‌نشینی سپاه ایران، مسلمانان نگران ضدحمله‌ای از سوی سایر نیروهای ایرانی شدند. به همین دلیل سعد به خلیفه نامه‌ای نوشت و درخواست کمک کرد. خلیفه نیز تصمیم گرفت به همراه جمعی از مدینه راهی میدان شود، چراکه احتمال می‌داد نیروهای کمکی از دیگر مناطق ایران وارد میدان شوند و شکست را جبران کنند.

🔹دیدگاه دوم: جنگ نهاوند

گروهی دیگر معتقدند که این خطبه مربوط به جنگ نهاوند است؛ نبردی که در سال ۲۱ هجری قمری، هفت سال پس از قادسیه، روی داد. این جنگ نیز در دوران خلافت عمر بن خطاب و در منطقه‌ی نهاوند (واقع در غرب ایران امروزی) اتفاق افتاد.

🔎 اینکه کدام‌یک از این دو دیدگاه صحیح است، نیازمند بررسی تاریخی دقیق‌تر و پژوهش‌های بیشتر است.

🔸نکته جالب‌توجه آن‌که پس از این دو نبرد بزرگ، دیگر جنگی بین مسلمانان و ایرانیان روی نداد؛ چراکه بسیاری از مناطق ایران پس از آن خود به‌صورت داوطلبانه تسلیم شدند.

#شوق_معرفت۱ / خطبه ۱۴۶

🌴🌴🌴

💥اهمیت مطالعه دقیق تاریخ در مواجهه با شبهات معاصر

مطالعه دقیق تاریخ از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، به ویژه در شرایط کنونی که برخی جریانات با تمرکز بر مسئله «حمله اعراب به ایران»، سعی در ایجاد شبهه و انحراف افکار دارند؛ تا جایی که این رویکرد در میان برخی روشنفکران امروزی به یک عادت تبدیل شده است. این گروه، حمله اعراب را با وقایعی نظیر حمله تاتار یا حتی مغول مقایسه می‌کنند، در حالی که این مقایسه کاملاً اشتباه است. اسناد تاریخی به وضوح نشان می‌دهند که ایرانیان خودشان از مسلمین استقبال کردند؛ برای نمونه، اهالی #شهر_مدائن خودشان راه ورود به شهر را به اعراب نشان دادند.

البته علت این استقبال نیازمند بررسی دقیق و مطالعه عمیق تاریخی است که در این مجال نمی‌گنجد. مطالعه تاریخ، علاوه بر جذابیت ذاتی، ابزاری قدرتمند برای پاسخ‌گویی به شبهات و سوالات تاریخی است و تأثیر بسزایی در روشنگری دارد.

🔸تحلیل خطبه امیرالمؤمنین علیه‌السلام در پاسخ به خلیفه دوم

در ادامه، به بررسی خطبه‌ای از امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌پردازیم که در پاسخ به خلیفه دوم (عمر) ایراد شده است. خلیفه تصمیم داشت شخصاً در جنگی مهم شرکت کند. گرچه پیش از این در فتح فلسطین (پس از فتح بیت‌المقدس) نیز حضور یافته بود، اما امام علیه‌السلام به هیچ عنوان صلاح نمی‌دیدند که او در این جنگ شرکت کند. این در حالی بود که برخی مشاوران دیگر خلیفه (مانند طلحه، عثمان و زبیر) نظر مثبتی داشتند و معتقد بودند حضور خلیفه پیروزی را قطعی می‌کند. اما امام علیه‌السلام به دلایلی که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌شود، مخالف بودند و برای توجیه خلیفه، نکاتی را بیان فرمودند:

ایشان می‌فرمایند:

✨إنَّ هذَا الاَْمْرَ لَمْ یَکُنْ نَصْرُهُ وَ لاَ خِذْلاَنُهُ بِکَثْرَة وَ لاَ بِقِلَّة.
اولاً نباید از گستردگی و فراوانی نفرات سپاه ایران واهمه داشته باشی! زیرا این دین (اسلام) با تکیه بر سپاه فراوان و لشکرهای پُرشمار به پیروزی نرسیده است.
نمونه بارز آن جنگ احد است که تعداد مسلمانان نسبت به جنگ بدر کم نبود، اما شکست خوردند. پس پیروزی یا شکست در مسلمانان به جمعیت آن‌ها ارتباطی ندارد.

🔻نکته: کلمه «خِذْلاَن» به معنای یاری نکردن و نقطه مقابل «نصرت» است. لازمه یاری نکردن نیز، خوار کردن است.

✨وَ هُوَ دِینُ اللهِ الَّذِی أَظْهَرَهُ
این دین خداست که وعده داده است آن را پیروز می‌کند. (اشاره به آیه ۳۳ سوره توبه: هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ)

👈 امام در اینجا تذکری جدی به خلیفه و اطرافیانش می‌دهند: فراموش نکنید که در جایگاه پیامبر نشسته‌اید و مدعیِ خلافتِ پیامبر هستید! ما درباره دین خدا صحبت می‌کنیم، نه حمله یک پادشاه عرب به کشوری دیگر! اگر تاکنون هم پیروزی‌هایی به دست آورده‌اید، به سبب دینتان بوده است. وگرنه شما (در مناطقی مانند یمن) قرن‌ها مستعمره کشورهای دیگر بوده‌اید (سال‌ها یمن مستعمره ایران بود و چنین نبود که اعراب جرأت رویارویی با ایران را داشته باشند). اسلام این شجاعت را به شما داده است، پس باید اکنون نیز درباره اسلام سخن بگوییم!

✨وَ جُنْدُهُ الَّذِی أَعَدَّهُ وَ أَمَدَّهُ
و این سپاه الهی است که خداوند آن را آماده و یاری فرموده است.

✨حَتَّى بَلَغَ مَا بَلَغَ
تا رسید به آنجا که باید برسد.

✨وَ طَلَعَ حَیْثُ طَلَعَ
و هرجا که لازم بوده، طلوع کرده است.

یعنی اگر مشاهده می‌کنید که اسلام سراسر شبه جزیره عربستان را فراگرفته و تا جایی پیش رفته‌اید که جرأت دست‌اندازی به روم، ایران، فلسطین و بعدها شمال آفریقا و دیگر مناطق را پیدا کرده‌اید، تمام این‌ها به سبب یاری الهی است.

✨وَ نَحْنُ عَلَى مَوْعُود مِنَ اللهِ
اتکاء ما به وعده الهی است.
اهل بیت و یاران واقعی اسلام بر این مسئله واقف بودند و یکی از دلایل جسارت مسلمانان در زمان خلفا برای حمله به ابرقدرت‌ها، وعده پیامبراکرم بود که فرمودند: "من شما را می‌بینم که کنگره‌های کاخ کسری را به تصاحب درآوردید."

✨وَاللهُ مُنْجِزٌ وَعْدَهُ، وَ نَاصِرٌ جُنْدَهُ.
خداوند به وعده‌اش وفا نموده و سپاهش را یاری می‌کند. اتکاء ما به این است.

#شوق‌معرفت۲ / خ۱۴۶"

تا اینجا، مقدمه پاسخ امام علیه‌السلام بود تا خلیفه روحیه بگیرد و ترس و دلهره او و اطرافیانش از میان برود. آنان به خوبی می‌دانستند که این پیروزی، تنها یک پیروزی مقدماتی است و در مقابل، با کشوری پهناور روبرو هستند که ساکت نخواهد نشست. احتمال داشت که این کشور با نیروی کمکی، دست به عملیات دیگری بزند و اعراب را از بین ببرد. امام علیه‌السلام با این سخنان، این افکار منفی را از آنان دور کردند.

در ادامه، سخن خلیفه را می‌بینیم که گمان می‌برد اگر خود همراه سپاه باشد، پیروزی سریع‌تر و بهتری حاصل خواهد شد. امام علیه‌السلام این طرز فکر را نادرست دانسته و به او گوشزد می‌کنند که تحلیل او از اوضاع مدینه و شبه‌جزیره، دقیق نیست. این عدم دقت به دلیل آن است که نه خود خلیفه به درستی به مسئله اندیشیده و نه مشاوران خوبی دارد که او را راهنمایی کنند.

امام علیه‌السلام در این‌باره می‌فرمایند:

✨وَمَکَانُ الْقَیِّمِ بِالاَْمْرِ مَکَانُ النِّظَامِ مِنَ الْخَرَزِ یَجْمَعُهُ وَ یَضُمُّهُ
«رئیس حکومت، جایگاهش نسبت به مردم، سپاهیان و دستگاه‌های حکومتی، همچون رشته‌ای محکم است که دانه‌های تسبیح را جمع کرده و به هم پیوند می‌دهد.»

الْقَیِّمِ بِالاَْمْرِ: کسی که در رأس امور قرار دارد، رئیس حکومت.
النِّظَامِ: رشته یا نخ جمع‌کننده دانه‌های تسبیح.
الْخَرَزِ: دانه‌های تسبیح یا گردن‌بند.

#شوق‌معرفت۳ / خ۱۴۶

✨فَإنِ انْقَطَعَ النِّظَامُ تَفرَّقَ الْخَرَزُ وَ ذَهَبَ ثُمَّ لَمْ یَجْتَمِعْ بِحَذَافِیرِهِ أَبَداً.
پس اگر این رشته (نخ) از هم بگسلد، دانه‌ها پراکنده می‌شوند و از بین می‌روند و دیگر هرگز جمع نخواهند شد.
بنابراین، با توجه به چنین جایگاهی، اگر شما در جنگ شرکت کنی و شکست بخوری، این شکست، تنها شکستِ یک لشکر از لشکر اسلام نخواهد بود، بلکه کل #دین نابود خواهد شد.

این موقعیت بسیار حساس و دشوار بود! با توجه به تجربه‌های گذشته امیرالمؤمنین علیه‌السلام از خلیفه دوم، سخن گفتن با او، به خصوص ارائه چنین مشاوره‌ای، بسیار دشوار بود. اگر ما بخشی از این ماجرا را شنیده‌ایم، حتماً در آن شرایط حاضربه پاسخگویی نبودیم! با وجود تمام فشارها و نگرانی‌ها، و با وجود تمام مصیبت‌هایی که امیرالمؤمنین علیه‌السلام دیده بودند، ایشان چون یک مشاور صَدیق و دلسوز به خلیفه پاسخ دادند.
چرا؟ برای اینکه دین در خطر بود، نه شخص خلیفه. در آن مقطع، درست یا غلط، او نماد دین بود.

امام علیه‌السلام در ادامه می‌فرمایند:

✨وَالْعَرَبُ الْیَوْمَ، وَ إنْ کَانُوا قَلِیلاً
عرب امروز، اگرچه از نظر تعداد در برابر سپاه ایران کم است، اما از نظر کیفی، برتری دارد.»
(منظور امام از «عرب» در اینجا، هر جمعیتی است که در راه خدا و برای دفاع از دین حرکت می‌کنند).
این برتری کیفی به خاطر اسلام و دین است که به آن‌ها قوت قلب بخشیده، چیزی که در سپاه ایران وجود ندارد. اینان به خاطر اسلام، کثیر (بسیار) هستند و به خاطر اجتماع و اتحادشان، عزیز (سربلند) می‌باشند.

✨فَهُمْ کَثِیرُونَ بِالاْسْلاَمِ عَزِیزُونَ بِالإجْتِمَاعِ !
«به خاطر اینکه دینشان، دین درستی است، دارای قوت قلبی هستند که در سپاه ایران نیست. علاوه بر این، مسلمانان دارای وحدتی هستند که باعث عزت‌مندی آنان می‌شود.»

امام علیه‌السلام خطاب به خلیفه می‌فرمایند:

✨فَکُنْ قُطْباً، وَاسْتَدِرِ الرَّحَا بِالْعَرَبِ
«پس تو قطب باش و سنگ آسیاب را برای عرب بچرخان!» یعنی تو مانند محور وسط آسیاب عمل کن، جامعه را به گردش درآور، با کمک مردم جنگ را مدیریت کن و نگذار پراکندگی و تشتت پیش بیاید.

🔻 قطب آسیاب همان میله یا محور مرکزی است که دو سنگ آسیاب را روی هم نگه می‌دارد و چرخش آن‌ها را ممکن می‌سازد.

ایشان ادامه می‌دهند:

✨وَ أَصْلِهِمْ دُونَکَ نَارَ الْحَرْبِ
و آتش جنگ را از دور به آنان برسان (بچشان)! یعنی فرماندهی جنگ را از دور بر عهده بگیر.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام از وضعیتی که عده‌ای از اعراب ناراحت و نگران در نقاط مختلف عربستان حضور داشتند و همچنین فاصله زیاد مدینه تا منطقه جنگ (ایران) را در نظر داشتند. اگر خلیفه نیز به جنگ می‌رفت، ناگزیر عده زیادی، از جمله امام علی علیه‌السلام را با خود می‌برد. در این صورت، مدینه از کسی که بتواند از پایتخت دفاع کند، خالی می‌ماند. این قبایل شکست‌خورده که کینه‌ها و عقده‌هایی از مسلمانان داشتند، فرصت را غنیمت شمرده و به مدینه هجوم می‌آوردند و مردم را قتل و غارت می‌کردند.

وقتی خبر غارت شهر و اسارت زنان و فرزندان به گوش سپاهیان می‌رسید، دیگر نمی‌توانستند به نبرد ادامه دهند و رها می‌کردند تا ببینند چه بر سر خانواده‌هایشان آمده است. پس از پراکنده شدن سپاهیان، ایرانیان به راحتی می‌توانستند آنان را شکست دهند. امام علیه‌السلام این وقایع را پیش‌بینی می‌کردند.

به همین دلیل، به خلیفه چنین فرمودند:

✨فَإنَّکَ إنْ شَخَصْتَ مِنْ هذِهِ الأَرْضِ انْتَقَضَتْ عَلَیْکَ الْعَرَبُ مِنْ أَطْرَافِهَا وَأَقْطَارِهَا
اگر تو از این سرزمین (مدینه) بیرون بروی، اعراب (قبایل) مناطق مجاور پیمان‌شکنی کرده و علیه تو قیام خواهند کرد.

✨حَتَّى یَکُونَ مَا تَدَعُ وَرَاءَکَ مِنَ الْعَوْرَاتِ أَهَمَّ إلَیْکَ مِمَّا بَیْنَ یَدَیْکَ.
«به گونه‌ای که نگرانی از آنچه پشت سر گذاشتی و از دست رفته، برایت مهم‌تر و شدیدتر از آنچه در مقابلت قرار دارد، خواهد بود.»

#شوق‌معرفت۴ / خ۱۴۶

این توضیحات نیمی از نگرانی خلیفه و اطرافیانش را برطرف کرد. سپس امام علیه‌السلام ادامه دادند که: یک مشکل مهم دیگر نیز وجود دارد و آن اینکه:

✨ إنَّ الأَعَاجِمَ إنْ یَنْظُرُوا إلَیْکَ غَداً یَقُولُوا: هذَا أَصْلُ الْعَرَبِ
اگر عجم‌ها (ایرانیان) ببینند که تو شخصاً به سپاه پیوسته‌ای، خواهند گفت: "این، ریشه و اساس عرب است."
در نتیجه، تلاش خواهند کرد تا تو را هدف قرار دهند و بکشند تا پیروزی خود را تثبیت کنند. همین امر آنان را تحریک می‌کند و انگیزه‌ جنگی‌شان را دوچندان می‌سازد.

✨ فَإذَا اقْتَطَعْتُمُوهُ استَرَحْتُمْ
اگر ریشه‌اش را قطع کنید (او را بکشید)، آسوده می‌شوید!

✨ فَیَکُونُ ذلِکَ أَشَدَّ لِکَلَبِهِمْ عَلَیْکَ
این اندیشه، هیجان جنگی آنان را برمی‌انگیزد و موجب می‌شود با شدت بیشتری به سوی تو یورش آورند.

✨ وَ طَمَعِهِمْ فِیکَ
و طمع‌شان برای دستیابی به تو را افزایش می‌دهد.

پس حضور تو در میدان نبرد، هم باعث کشته‌شدن خودت خواهد شد و هم به نتیجه‌ای منتهی نمی‌شود. افزون بر این، دیگر سپاهیان نیز با مشاهده تهدید نسبت به خانواده‌هایشان، عقب‌نشینی خواهند کرد و ساختار نظامی از هم فرو خواهد پاشید.

✨ فَأَمَّا مَا ذَکَرْتَ مِنْ مَسِیرِ الْقَوْمِ إلَى قِتَالِ المُسْلِمِینَ
اما در خصوص گزارشی که به تو رسیده مبنی بر اینکه ایرانیان از نقاط مختلف نیرو جمع می‌کنند تا به جنگ مسلمانان بیایند

✨ فَإنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ هُوَ أَکْرَهُ لِمَسِیرِهِمْ مِنْکَ
بدان که ناخشنودی خداوند از این حرکت، بیشتر از ناراحتی توست.

✨ وَ هُوَ أَقْدَرُ عَلَى تَغْیِیرِ مَا یَکْرَهُ
و او در دگرگون ساختن آنچه که نمی‌پسندد، از تو تواناتر است.

✨ وَ أَمَّا مَا ذَکَرْتَ مِنْ عَدَدِهِمْ
و اما آنچه درباره‌ی تعداد زیاد سپاهیان دشمن گفتی

✨ فَإنَّا لَمْ نَکُنْ نُقَاتِلُ فِیمَا مَضَى بِالْکَثْرَةِ
ما درگذشته هیچ‌گاه بر کثرت نفرات تکیه نمی‌کردیم.

✨ وَ إنَّمَا کُنَّا نُقَاتِلُ بِالنَّصْرِ وَالْمَعُونَةِ
بلکه همواره با امید به نصرت و یاری الهی می‌جنگیدیم، نه با اتکای صرف به نیروی انسانی.

🔻"کُنَّا نُقَاتِلُ" (ماضی استمراری) نشانگر استمرار این شیوه در گذشته بوده است.

وقتی امیرالمؤمنین علیه‌السلام با این استدلال روشن، جامع و عمیق سخن گفتند، خلیفه قانع شد که خود به میدان نبرد نرود؛ در حالی که برخی افراد در اطراف او بر خلاف نظر امام سخن می‌گفتند و او را به حرکت تشویق می‌کردند.
در نهایت، مسلمانان با ساختن شهر کوفه به ایرانیان نزدیک شدند، و از آن‌جا توانستند سایر نقاط ایران را نیز فتح کنند و بدون شکست پیش‌روی کردند و پیروز شدند.

#شوق_معرفت۵ / خطبه ۱۴۶ نهج‌البلاغه

🌴🌴🌴

درباره آن جنگ‌ها سخن بسیار گفته شده است. بی‌تردید نمی‌توان انکار کرد که برخی از آن افراد دچار خطا و لغزش‌هایی بوده‌اند. اما آنچه مسلم است اینکه دین درستی داشتند؛ عده‌ای از آنان صحابه پیامبر و حافظ قرآن بودند و اگر در مواردی عملکردشان همراه با خطا و نا موافق با موازین اسلامی بود به این علت بود که تحت رهبری معصوم نبودند. با این حال ایرانیان هوشمندانه رفتارکردند و خودشان به استقبال اسلام رفتند که البته در دیگر دوران‌های تاریخی هم اینگونه بوده‌اند.

یادآوری این مطلب برای پیشگیری یا پاسخ به برخی شبهات در اینجا لازم است که عده‌ای می‌گویند ما ایرانی هستیم و باید دین ایرانی داشته باشیم، همان دین نیاکان‌ ما که آیین زرتشت بوده است. تقریباً از دوران طاغوت این تبلیغ‌ها شروع شده و همچنان ادامه یافته و بیشتر شده است.
استدلال‌هایی هم می‌آورند که ظاهری منطقی دارد، درحالی که اینگونه نیست؛ اولاً درخودِ ایران برخی از ایرانیان مثل ارامنه هستند که به آیین زرتشت نیستند، یهودیانی که در ایران هستند به دین زرتشت نیستند، مسیحیانی که برخی ایرانی‌الأصل هستند. از طرفی دیگر برخی زرتشتیان که در هندوستان زندگی می‌کنند هم در ایران نیستند. بنابراین این دلایل منطقی نیست.
برای روشن شدن بیشتر مطلب باید به کتاب‌های تاریخ ادیان از جمله #تاریخِ‌_ادیان‌_جان‌_ناس مراجعه کنید. درآنجا خواهید دید که اگر قرار باشد ما به عقب بازگردیم و دینِ نیاکان خود را داشته باشیم، نیاکانِ ما زرتشتی نبودند، بلکه آنها #دیوه_پرست بودند. پس اگر قرار باشد به زرتشت باز گردیم، باید برویم و به اصل آن برسیم. یعنی زمانی که آریاییان به ایران آمدند، قبل از گرویدن به آیین زرتشت، مردم ایران دیوه پرست بودند.
بعد که زرتشت آمد به آنان گفت دیوه پرستی را کنار بگذارید و یک خدای واحد یعنی #اهورامزدا (خدای حکیم) را بپرستید. به این صورت یکتاپرستی در ایران رواج یافت.
دراواخر دوران ساسانی که مسیحیت به ایران راه پیدا کرد، گرایش به مسیحیت پیدا کردند که برای مطالعه این دوران کتاب #خدمات_متقابل_ایران_و_اسلام شهید مطهری توصیه می‌شود.
این کتاب بسیار ارزشمند است، به خصوص برای کسانی که در امر آموزش و تعلیم و تربیت هستند مطالعه این کتاب ضروری است.

در این کتاب شهید مطهری استدلال می‌کنند که اگر ایرانیان مسلمان نشده بودند، زرتشتی باقی نمی‌ماندند، مسیحی می‌شدند؛ چون آیین زرتشت مشکلات زیادی پیدا کرده بود و دیگر کسی حاضر به پذیرش این دین نبود.
در همین کتاب به یکی از طلبکاری‌های مسیحیت نسبت به اسلام اشاره دارد که اسلام ایران را از چنگال مسیحیت بیرون آورد.
به هرحال ایرانیان زیرک و هوشمند پس از آنکه متوجه اشکالات آیین زرتشت شدند، به مسیحیت گرایش پیدا کردند؛ از جمله حضرت سلمان علیه‌السلام که قبل از آشنایی با اسلام به مسیحیت روی آورد و بعد که اسلام به ایران راه یافت، ایرانیان خود از آن استقبال کرده و با آغوش باز آن را پذیرفتند. ایران یک ابرقدرت بود و می‌توانست در برابر اعراب مقاومت کند.

نکته جالب دیگری که شهید به آن اشاره می‌کند این است که در هیچ جای تاریخ نیامده که اعراب #کتاب_سوزی کرده باشند. با وجود آتشکده‌های متعدد در ایران، لشکر مسلمانان حتی یک آتشکده را هم تخریب نکردند و زرتشتیانِ باقی‌مانده با عنوان #اهل_کتاب در ایران آزاد بودند که مسلمان شوند یا بر دین خود باقی بمانند. فقط در صورتی که می‌خواستند بر دین خود باقی باشند، باید #جزیه می‌پرداختند که قانون اسلام بود.
عده‌ای از آنان به هندوستان رفتند و تعداد کمی هم باقی‌ ماندند و اینگونه نبود که به خاطر زرتشتی بودن آنها را از بین ببرند. این نکات خیلی مهم است.

بعد از گسترش اسلام در ایران اوضاع به همین منوال گذشت تا اینکه علویان به شمال ایران آمدند، بعد هم امام رضا علیه‌السلام به ایران تشریف آوردند و عده کثیری از ایرانیان به مذهب #تشیع روی آوردند و شیعه شدند.

#شوق‌معرفت۶ / خ۱۴۶

🌴🌴🌴

در نتیجه ایرانیان از #دیوه_پرستی شروع کردند، بعد از دین زرتشت استقبال نمودند، سپس با آمدن مسیحیت به این دین گرایش پیدا کردند و با آمدن اسلام، از این دین استقبال کردند و با پیدایش مذهب تشیع این مذهب را برگزیدند.
اما با حمله مغولان به ایران و راه‌یابی آیین #بودا به این سرزمین، ایرانیان از پذیرفتن آن خودداری ورزیدند. وقتی هم که #کمونیزم در روسیه گسترش پیدا کرد، تمام اروپای شرقی کمونیست و برخی از کشورهای عربی همچون مصر و عراق تحت تأثیر آن قرار گرفتند، اما ایرانیان کمونیسم را نپذیرفتند.
👈بنابراین باید بر این اندیشه آفرین گفت.
ارزش ایرانی به این روشن‌بینی است، نه زرتشتی بودن!
اگر ایرانی بر آین زرتشت می‌ماند، مسیحی و کمونیسم می‌شد و الی آخر...

با وجود اینکه ایرانیان بهترین و عالی‌ترین خادمان قرآن و زبان عربی بودند. مهمترین مفسران اهل سنت از جمله #طبری ایرانی هستند. نویسندگان تمام #صِحاح_سِتّه اهل سنت ایرانی بودند. اما با این حال ایرانیان زبان خودشان را نیز حفظ کردند.
پس ایرانی باید اینگونه باشد!
👈ایرانی را بشناسید!
جالب این است که بعضی از آنهایی که دَم از ایران و ایرانی بودن می‌زنند، این اطلاعات را نمی‌دانند.
ایرانی یعنی #آزاداندیش، نه اینکه بخواهد کیش پدرانش را تبلیغ کند و علامت فَره‌وَشی زرتشتیان را نصب کند و به جای سلام بگوید درود!
فکرمی‌کنیم با یک کلمه درود عظمت هخامنشیان باز می‌گردد؟!

وقتی نوشته‌ها و کتیبه‌های #داریوش را می‌خوانیم می‌بینیم چقدر روی یکتا پرستی تأکید داشته است؛ اگر ارزش دارند به سبب تفکرشان است. اگر #کورش اهمیت پیدا کرده است به خاطر دفاع از یهود است. او به یهود آزادی داد تا بتوانند بازگردند. بنابراین نباید اینگونه فکر کنیم که مثلاً:
فلان چیز برای عرب‌هاست
پولت را به عرب‌ها نده
بله قبول داریم که بعضی از اعراب خوب نبودند و برخی مثل همین داعش مرتکب جنایت‌هایی شده‌اند، اما نه اینکه همه اینگونه باشند.

اصلاً یکی از مشکلات خلیفه دوم این بود که گفت مَوالی نمی‌توانند به مدینه بیایند.
به ایرانیان حَمراء یا اَحمَر (سُرخ روی) می‌گفتند، چون سفید پوست بودند و صورتشان قرمز می‌شد. به آفریقاییان هم اَسوَد ( سیاه پوست) می‌گفتند.
بعد خلیفه به این دو گروه اجازه ورود به مدینه را نمی‌داد؛ چون دوست‌دار اهل‌البیت بودند. حتی حق آنان را از بیت‌المال کمتر می‌داد.
وقتی که امیرالمؤمنین بازگشتند اسرای ایرانی پروبال گرفتند و عشق و محبت اهل‌البیت از همان زمانِ امیرالمؤمنین در دل آنان رفت.
کاری به صفویه و .. ندارد.
بعد این علاقه کم‌کم رواج یافت تا زمانی که ائمه وارد ایران شدند. با تشریف فرمایی امام رضا علیه‌السلام که این ارادت و علاقه به اوج خودش رسید.

#شوق‌معرفت۷ / خ۱۴۶

🌴🌴🌴
کانال رسمی آقای دکتر شهاب الدین ذوفقاری (حفظه‌الله) عضو هیأت علمی دانشگاه معارف قرآن و عترت اصفهان/ مدرس قرآن و نهج البلاغه
تاسیس کانال ۱۳۹۹

https://zil.ink/nahjschool
💾شناسه ۱۴۰۴۰۶۰۵۰۶۵۷
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─