📜تقریظ استاد رشید محمدی لیتکوئی  در تاریخ ۱۴۰۲/۰۶/۰۲

📜تقریظ استاد رشید محمدی لیتکوئی

در تاریخ ۱۴۰۲/۰۶/۰۲

جناب محسن داداش باکر بزرگوار
از این که این کانال را راه اندازی نمودید بنده به عنوان یک پژوهشگر کوچک و ناچیز اما علاقمند از شما سپاسگزارم. این کانال[پژوهش اِدمُلّاوَند]مخزن گرانبهایی است که هر پژوهشگر با موضوع تاریخ و فرهنگ حتما به اسناد مورد نظرش دست می یابد. حال بر تک تک ما فرض است هر عکس یا سند یا وسیله قدیمی در دست داریم حداقل تصاویر آنها را در اختیار این کانال بگذاریم تا همگان از آن بهره مند شوند.
رسالتی که در پیش گرفتید بسیار ارزشمند است.

موفق باشید.

📜اصطلاحات و واژگان مازندرانی

📜اصطلاحات و واژگان مازندرانی :
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
اِشنافِه/اَشنیفه = عطسه
کِتار/چَنِه = چونه _ فک
مافور = چونه بزرگ
هِمِندِه = بیرون از خونه
مِرقاض/مُرقاض = قیچی
کَش جُمِه = پُلیور
تامون/تُمُّن = شلوار
کُمُّن = خشتک شلوار
پَرُن = قسمت جلوی پیراهن یا دامن
مُچکِل/مُچِّکل = مارمولک
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند


دیلمِک = آفتاب پرست
قِلجاک/گِل گِلی = قلقلک
پُسکَنده =پله
کورماس/کورماز=مگس
آبچین = کیسه مشمایی(پلاستیک)
کوره لول=لوله بخاری
سُز=سبز
دوآج=لحاف
کِوریک=کبریت
چارقَد/چُرقَد=روسری
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند


دِوَندی=کفش پلاستیکی
شِبره=کفش پاشنه بلند
کاب بِلنددوندی = کفش پاشنه بلند
لاک لاک پشتی = لاکپشت
اَرمِجی/اَرمِنجی = جوجه تیغی
دَکِّل/دَکّال= اصلااا
شَلمُن=تیربرق
کُش=خارش
بَکُ=بِخارون
بَکُستمِه = خاروندم
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند


چَنگی=ناخن بلند
چِنگال/چینگال=چنگال
چَنگِل=چغندر
غول=کَر(ناشنوا)
لَشت=طنابی که پارچه ای باشد
رَسِن = طناب
لینگ/لِنگ= پا
گَدبِوا=پدربزرگ
نَنِه/بِوی=مادربزرگ
نِنا =مامان
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند


گَگِ= بِرار =داداش
دِدا= خاخِر =خواهر
بِوا=بابا
وَسّا = نَوه
تیسَمبَعو=سوسک
گَل = موش
زیر = نعلبکی
پیش لَمپا سر = بالکن
دَستِک= دست انداز بالکن
تَش کَش= خاک انداز فلزی
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند


ماشه= انبر یا گیره فلزی که باهاش آتیشو میگیرن
دیزنون/دیزِندُن= سه پایه فلزی که روش آشپزی میکردن
اَپا= کلمه تعجب
چَچکِل= چوبی که درحال سوختنه
چَپّر=نردبان
قِوا=کُت
بادی=فانوس
شِ=شبنم
چَل=سنجاقک
چَل = وسیله ای چوبی و دست ساز برای ریسندگی
بِندا=حصاری که با شاخه های درخت دور زمینها درست میکردند.
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند


کَلُش=کفش پلاستیکی خانومها
دوری=بشقاب
کَچِه = قاشق چوبی
تاس=کاسه
لَوِه=قابلمه
سِمبار = سماور
کَلکا=پنجره کوچک
کَلدَر= چوبهایی که به خاطر نیومدن گاو تو حیاط میزاشتن
پاها= چوبی بلند و محکم
راپُّن = شلوار مخصوص کار برای شالیزار
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند


جَردِه= هیزمی که بسیار نازک هستن.
وا = باد
رَندی = ته دیگ
دِسکِله = آبی که برای پختن برنج جوش میارن.
نِسُم = جنگل(مرتع دیافه باکر را مِلگ نِسُّم می گفتند)
کَئی/کَوی = کدو
سِره = برگهای خشک
شَبچَرِه = خوراکی یا خشکباری که بعد شام میخوردن.
پِشُم = پذیرایی بعد شام
خَرزین = دیوار کوتاهی که بعد وارد شدن خونه میساختن فک کنم برای گذاشتن پالان اسب و خر .
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند


توک = چوب محکمی که برای خراب نشدن دیواری تکیه میدادن.
نون کَر = وردنه چوبی
دِنه = دیروز
کَپِّل = پرتاب کردن
تَلِم = گاو ماده ای که هنوز مادر نشده
تِلِم = ظرف چوبی که در آن ماستو تبدیل به دوغ میکنند و کره میگیرن.
مَنگُ = گاو ماده ای که گوساله دارد
جُنکا = گاو نر جوان
وِرزا = گاو نر چننند ساله
چاشت = غذایی که برای کشاورز به رودبار میفرستادن
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند


گوگ زا/گوگ = گوساله
چَلِک = ظرف حلبی
وَندِه = طنابهای بهم بافته مثل تور ماهیگیری که کاه توش میریختن و با اسب از صحرا به خونه میاوردن
ساها = جایی که آفتاب خور نبود
تاوِر = جایی که آفتاب خور بود
پَنجه = نوبت
سِگ = وَچِه/بچه ای که مادر ندارد
بالبَند = النگو
گوشوار/گوشبال = گوشواره
اُدَنگ = آسیاب
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند


کا = بازی
تِک = دهان
چاک = رودخونه(چادِرکا: نام رودخانه اِدمُلّا که در ضلع غربی روستا واقع شده است)
کِلِه = اجاقی که با سنگ و گل درست کرده بودند برای پختن‌غذا
شِلاب = بارون شدید
شپِل = سوتی که با دهن و یا انگشت و دهن میزنند
ریزین/کَش سَنگ = وسیله ای که پسرهای بندپی و کیاسر خودشون درستش میکردن برای شکار گنجشک
پاپلی/پاپلیک = پروانه
شاب = گام برداشتن
سَر تَن شور = حمام
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند


قِرقاضی = لجبازی ( لَج کسیودرآوردن )
لِم لِم = خیسِ خیس
سیب نِهِب = تَشَر رفتن (یه نوع دعواکردن )
سیب هِدا = مشکلی کسیو تحت فشار قرار بده .
آسنی = قصه
شونگ/شییُنگ = جیغ بسیار بلند
اُن هانی = جِن
لاپِّه و چاپِّه = خیلی پاره شده

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
#آوات_قلم
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

📜ضرب‌المثل های مازندرانی

پژوهش اِدمُلّاوَند:
📜ضرب‌المثل های مازندرانی:
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند

۲۱) تِیساپِه لینگ دریای اویِ جا نترسنه
📝معنی: پای برهنه از دریا نمی ترسد.
📎موارد استعمال: آدم بی باک و گستاخ از هیچ چیز نمی ترسد.

۲۲) چِش نِپایی وه کوره
📝معنی: مواظب چشم نباشی کور خواهد شد.
📎موارد استعمال: اگر بی توجه باشی کارها درست نمی شود.

۲۳) جنازه زیر گل نمی ماند.
📝معنی: حرف ها هر وقت که باشد مشخص می شود.
📎موارد استعمال: پشت سر کسی اگر غیبت کنی ، عاقبت به گوشش خواهد رسید.

۲۴) جهنم تَشِّ مار بَهی
📝معنی: هیزم آتش هستی
📎موارد استعمال: کسی که آتش خشم بین دو نفر را روشن کند.
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند

۲۵) حَسن گو ره حِسِینْ عزا کِشنّه؟
📝معنی: گاو حَسن را مگر در عزای حِسِن می کشند.
📎موارد استعمال: داوری و قضاوت غلط انجام دادن.

۲۶) خدا دونسه مَرِّ شاخ ندا وَک ره دوندون
📝معنی: خداوند می دانست که به مار شاخ و به قورباغه دندان نداد.
📎موارد استعمال: خدا می دانست که آدم های پست را به مقام و پست بلند نرسانید.

۲۷) خر بَوِردی گِل باغ گِنِه کنگل .
📝معنی: الاغ را توی باغ گل می برند ، باز دنبال گیاهی به نان کنگر که خاردار است می گردد.
📎موارد استعمال: آدم پست لیاقت پست و مقام بالا را ندارد. باز دنبال چیزهای پست می گردد.

۲۸) خَرِه گوشِ بِن یاسِین؟
📝معنی: زیر گوش خر خواندن یاسین (یس) چه تأثیری دارد.
📎موارد استعمال:نصیحت کردن به انسان های بی خرد فایده ای ندارد.

۲۹) خمیر که شل بهیه ، لاک او پس دنه .
📝معنی: وقتی که خمیر شل شود جای خمیر انگار از خود آب پس می دهد.
📎موارد استعمال: خودش بدشانس از همه طرف انگار برایش کم شانسی می آید . یا معنی دیگری نیز دارد: وقتی کار از جایی خراب شد همه طرف بر ضد او نیز حرف می زنند.
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند

۳۰) خِی غَلتِ سَره و قرآن؟
📝معنی: جایی را که خوک سوراخ می کند و مزاحم می شود گذاشتن کتاب قرآن چه تأثیری دارد؟
📎موارد استعمال: آنقدر گرفتاری دارد که این کمک ها در برابرش ناچیز است و مورد استعمال دوم آن این است که آدم نااهل و ناصالح، نصیحت ناصحان خیرخواه را توجه نمی کند.

۳۱) دست به خر نرسنه پالون تپ تپ دنه .
📝معنی: دستش به الاغ نمی رسد پالون الاغ را می زند. (تکان می دهد)
📎موارد استعمال: مقصر اصلی را نمی تواند تنبیه کند اما آن کسی را که گناهی ندارد، تنبیه می کند.

۳۲) در هاکرده ، لر هاکرده
📝معنی: دیر کرد اما به آرزویش رسید.
📎موارد استعمال: بعد از صبر و تحمل نیکو، به مقصود رسیدن.

۳۳) دله اماره بکشته بیرون مردم ره.
📝معنی: داخل ما را کشت و بیرون مردم را کشت.
📎موارد استعمال: در مواردی بیان می شود که شخص در درون خانه ناراحتی دارد اما بیرون همه فکر می کنند که فردی خوشبخت است.

۳۴) دنگ اون سر بلنگ گینی.
📝معنی: ]دنگ یک وسیله‌ی چوبی مانند آسیاب است که به وسیله‌ی آن گندم و تخم انار و برنج را آرد می کنند[ دنگ را برعکس بلند می کنی.
📎موارد استعمال: خودش را حق دار جلوه می دهد در صورتی که مقصر اصلی خودش است.

۳۵) دیر نشین بالا نشین
📝معنی: کسی که راه دور می نشیند هر وقت به وطن باز گردد خیلی به او احترام می گذارند. و در بهترین جا او را می نشانند.
📎موارد استعمال: احترام قایل شدن برای شخصی که به جای غریب و دور می رود.
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند

۳۶) دیگر ونه های های بورده وای وای بمونسه.
📝معنی: برو بیایش رفت و وای وای باقی ماند.
📎موارد استعمال: روزگار خویشش رفت و زمان بدبختیش باقی ماند.

۳۷) زن ورنی زن مارّ هارش اسب ورنی ونه یالِ.
📝معنی: می خواهی زن بگیری مادر زن را نگاه کن و می خواهی اسب بخری یالش را توجه کن.
📎موارد استعمال:دقت کردن در انتخاب چیزی.

۳۸) سر جرینگه ، دم درینگه
📝معنی: کسی که سرپ پایین است و دمش بیرون.
📎موارد استعمال: ظاهرش خوب است اما باطن بدی دارد.

۳۹) سِر چه دونده از وشنا چه گذرنه
📝معنی: آدم سیر چه می داند که از فرد گرسنه چه می گذرد.
📎موارد استعمال: آدم سیر چه می داند که از فرد گرسنه چه می گذرد.

۴۰) سرسر خنّه بن بن گرد آشیه.
📝معنی: رویش را می خورد اما می گوید زیرش را گرد و غبار دارد.
📎موارد استعمال: پوز دادن

#ضرب‌المثلهای_مازندرانی

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
#آوات_قلم
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

📜ضرب‌المثل های مازندرانی:
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند

۴۰) سرسر خنّه بن گِنِه گرد آشیه.
📝معنی: رویش را می خورد اما می گوید زیرش را گرد و غبار دارد.
📎موارد استعمال: پوز دادن

۴۱) سر ویشتره سخن ویشتره
📝معنی: سخن که بیشتر است حرف ها و سخن هم بیشتر است.
📎موارد استعمال: تعداد افراد خانواده که بیشتر باشد خرج و مشکلاتش نیز بیشتر است.

۴۲) سیر بچیّه ، ونه رَجْ دچیّه.
📝معنی: سیر چیده شده و جای پای هم مشخص است.
📎موارد استعمال: کاری انجام شده و اثرات آن نیز باقی است، در نتیجه نمی توان منکر شد.

۴۳) سیر هاده سرکه هاده ، من خوامبه سیر سرکه هاکنم.
📝معنی : سیر بده ، سرکه بده ، می خواهم سیر سرکه درست کنم.
📎موارد استعمال: همه کارها را دیگران بکنند ولی به اسم او تمام شود.

۴۴) شال چشته خوانی بیری خربزه مارین از بن بکش
📝معنی: می خواهی از دست روباه راحت شوی بوته خربزه را از بیخ بکن.
📎موارد استعمال: یک دفعه زیرش را بزن، جوابش کن تا از شرّش خلاص شوی.
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند

۴۵) شام بخرده په روز دهیه؟
📝معنی: آیا بعد از خوردن شام هوا روشن است.
📎موارد استعمال: کار از کار گذشت، درنگ جایز نیست.

۴۶) شتر با بار بورده وه بار بن کشی چرخ دره.
📝معنی: شتر با بارش از دست رفت اما صاحبش دنبال باربندش می چرخد.
باربندکشی ، طناب نخی گشادی بود که بعد از گذاشتن باربر روی شتر با آن نخ بار با به شکم شتر می بستند.
📎موارد استعمال: همه سرمایه های بزرگش را از دست داده ، دنبال چیز ناقابل می گردد. اصل سرمایه را از دست دادن و دنبال فرع گشتن.

۴۷) شتر کجه خواره ، ونه لوشه نفیره؟
📝معنی: شتر کجایش قشنگه که لب و لوچه اش آویزان است؟
📎موارد استعمال: کدام کارش درست بود که این کارش درست باشد؟

۴۸) شلوار کینگمون هیچی دنیه ، بند قایم وندنه .
📝معنی: خشتک شلوارش هیچی نمانده ]پاره شد و از بین رفت[ ولی بند شلوارش را محکم می‌بندد.
📎موارد استعمال: واجبات را انجام نمی دهد اما دنبال مستحبات می رود.

۴۹) عسل عسل بیتنه داهون شیرین ننه.
📝معنی: با گفتن عسل عسل ، دهان شیرین نمی شود.
📎موارد استعمال: گفتار بی کردار ، هر چه بگی اما انجام ندهی ، فایده ای ندارد.
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند

۵۰) آدم بمردن سو نکنده ، گت سره کَل بیتن.
📝معنی: آدم فقیر مردنش را حتی کسی نمی فهمد و شخص سرمایه دار دنبال زشت ]زنا[ رود نیز معلوم نمی شود.
📎موارد استعمال: کم ارزش بودن فقرا و پر ارزش بودن ثروتمندان .

۵۱) کار دل دست کندنه چش بدیّه حظ کندنه
📝معنی: کار دل را باید دست انجام دهد تا چشم با دیدن آن لذت ببرد.
📎موارد استعمال: به دیگران دستور کاری را ندادن و خود، آن کار را انجام دادن و از آن لذت بردن.

۵۲) کارّه ورزا کنده ، منگو له بوردی کمل خنّه .
📝معنی: کار را گاو نر انجام می دهد، اما گاو ماده در حال خوابیدن یونجه می خورد.
📎موارد استعمال: خود را بی خودی خسته نشان دادن .

۵۳) کردن خر هسّه ، خوردن یابو.
📝معنی: کار کردن بوسیله خر انجام می گیرد، اما بهتر خوردن برای یابو است.
📎موارد استعمال: کار را یکی دیگر انجام می دهد اما سود دیگری می برد.

۵۴) کرّه خر اگر لباس اطلس دپوشی ونه بهاء خر وره بروشی
📝معنی: اگر بر تن کرّه‌ی خر لباس اطلس بپوشانی، باید عاقبت آن را به ارزش خر بفروشی.
📎موارد استعمال: هر چه ظاهرش را تزیین یکنی ، هیچ فایده ای ندارد.
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند

۵۵) کل کور خوه گنه حسن بلور
📝معنی : کچل به کور می گوید و حسن به بلور.
📎موارد استعمال: دستور و فرمان دادن به دیگری .

۵۶) کل و کور و مفتلا ، همه خانه‌ی عبدالله
📝معنی: کچل و کور و مبتلا ، همه در خانه‌ی عبدالله جمع شدند.
📎موارد استعمال: هر چه بدبختی است سراغ خانه‌‌ی شخص کم شانس و بدخت را می گیرد.

۵۷) کِلِی که طلا دنیّه ، مارکرک سالار
📝معنی: در لانه‌ی مرغی که خروس نباشد ، مرغ کدخدا می باشد.
📎موارد استعمال: وقتی رئیس نیست فرد زیر دستش ادعای رئیسی می کند.

۵۸) کم طالع بورده مارون‌ ، هم برف بیته هم بارون.
📝معنی: کم شانس رفت خانه‌ی مادرش، هم برف و هم باران شروع به باریدن کرد.
📎موارد استعمال: شخص کم شانس هر کجا که برود بدبختی اش به دنبالش می آید.

۵۹) گَر بَیتِه بِز بالا سرچشمه او خِنّه
📝معنی: بزی که بیمار گر گرفته، آبش را از چشمه‌ی بالایی می خورد.
📎موارد استعمال: وقتی کسی زیاد فیس و افاده بکند و لی هیچی سرش نشود.

۶۰) گو نِزا چنگوم کارنه
📝معنی: گاو هنوز نزائید، اما میخ نگهداری گوساله اش را می کارد.
📎موارد استعمال: هنوز هیچی نشده به خودش وعده و وعید زیاد می دهد.

#ضرب‌المثلهای_محلی_مازندرانی
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#آوات_قلم
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

📜ضرب‌المثل‌های مازندرانی:
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند

۶۱) لوه لاقلی خوه گنه ته کینگ چه سیوهِ ، دیزنون گنه صلّ علی
📝معنی: دیگ به ماهی تابه می گوید چرا تن تو سیاه است ، سه پایه ای که رویش غذا درست می کنند می گوید درود بر تو.
📎موارد استعمال: عیب خودش را نمی بیند، دنبال عیب جویی دیگران است.

۶۲) لیسک هم جزء شاخ دار ها بهیه!
📝معنی: حلزون هم جزء شاخ دار ها شده!
📎موارد استعمال: آدم خودش را در هر کار دخالت بدهد ] ادعا داشتن نیز معنی می دهد[

۶۳) لینگ به اندازه‌ی گلیم دراز کندنه
📝معنی: پا را به اندازه‌ی گلیم باید دراز کرد.
📎موارد استعمال: به اندازه‌ی دخلت خرج کن.

۶۴) مر بزه ، ممینه کلافه جا ترسنه
📝معنی: مارگزیده از کلافه چوب ممینه می ترسد. ] ممینه: چوب درخت اوجا [
📎موارد استعمال: کسی که برایش حادثه ای پیش آمد همیشه در هراس است.
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند

۶۵) مر وک بخرده اژدها بونه
📝معنی: مار وقتی قورباغه می خورد، تبدیل به اژدها می شود.
📎موارد استعمال: احترام خیلی زیاد باعث گستاخی طرف می شود.

۶۶) مره دانّی ، هندا فک داره چلّه دانّی
📝معنی: تا وقتی من با تو هستم ] مرا داری[ مثل اینست که شاخه‌ی در خت فِک داری.
📎موارد استعمال: طرف می خواهد پارتی کسی بشود اما از دستش کاری بر نمی آید.

۶۷) مفت ملا بدیّه بامشی کته یسّه دعا کنده
📝معنی: ملا که مفت گیر آورد حتی برای گربه نیز دعا می گیرد.
📎موارد استعمال: طرف ساده‌لوح است و طرف مقابل او از سادگی و محبتش استفاده زیادی می‌کند.

۶۸) ملا زیر عبا تنبک دانّه.
📝معنی: ملا زیر عبایش تنبک دارد. ] تنبک نوعی ساز است[
📎موارد استعمال: ظاهر خوبی دارد اما باطنش خراب و بد است.

۶۹) من سیر نخردمه که مه داهون بو هاده
📝معنی: می سیری نخوردم که دهانم بوی سیر بدهد.
📎موارد استعمال: کاری نکرده که وجدان عذاب داشته باشد. ] حسابش پاک است و خیالش هم راحت[.
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند

۷۰) نانجیب بتنه فیس هاکن، ریک هچیه
📝معنی: به آدم پست گفتند که قیافه بگیر دندان هایش را نشان داد.
📎موارد استعمال: احترامش کردند، سوء استفاده کرد ] لوس کردن هم معنی می دهد[

۷۱) نانجیب کدخدا هاکردنه اول شه مار دار بزو
📝معنی: فرد نالایق را کدخدا کردند اولین نفری که بر دار زد، مادرش بود
📎موارد استعمال: آدم پست، لیاقت پست و مقام بالایی را ندارد که در این صورت حتی به اطرافیان نزدیکش هم رحم نمی کند.

۷۲) نپته گوشت ره شی مار نوینه
📝معنی: گوشت نپخته را نباید مادر شوهر ببیند. ] زیرا گوشت بعد از پخته شدن کم می شود[.
📎موارد استعمال: در مواردی استعمال می شود که انتهای کاری مشخص نیست اما اولش خیلی تعریف دارد.ببینیم و تعریف کنیم

۷۳) نخرمبه نخرمبه‌ی جا ونه بترسین و لین گ نشسّه مهمون جا
📝معنی: از کسی که می گوید نمی خورم، نمی خورم و از کسی که با پای کثیف وارد نزل صاحیخانه می شود باید ترسید.
📎موارد استعمال: خودش را ظاهراً خجالتی نشان می دهد اما خیلی گستاخ و بی شرم است.

۷۴) نسیه خنّه صاحب سلیقه هسّه
📝معنی: نسیه می خورد اما صاحب سلیقه است.
📎موارد استعمال: پولی در بساط ندارد اما انتخاب قشنگی دارد.

📚منبع : منابع تحقیقی

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
#آوات_قلم
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─