🖊رِهنان
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
🇮🇷پژوهش محسن داداش پور باکر
📲اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
بسم الله الرحمن الرحیم

📜امام علی علیه السلام:
هیچ راهی برتر از تحقیق و حقیقت جویی نیست.
🖊رِهنان، محلهای در منطقه ۱۱ شهر اصفهان در ۵ کیلومتری غرب شهر اصفهان است که حدفاصل بین خمینی شهر و مرکز شهر اصفهان قرار گرفتهاست. رهنان تا سال ۱۳۸۲ شهری مستقل از اصفهان بوده و جزء شهرستان خمینی شهر محسوب میشد.
📜ریشه نام رهنان:
وجه تسمیه این شهر را دو گونه ذکر کردهاند، یکی اینکه در یکی از خشکسالیهای قدیم، به دلیل کاشتِ زیادِ گندم، آردِ موردِ نیازِ استان، از این منطقه تاًمین میشده و به همین سبب به اینجا "راهِ نان" یا "ره نان" گفته شده عدهای هم معتقدند که بخاطر مرغوب بودنِ خاک آن، و خوب بودنِ محصولاتِ این ناحیه، و به اصطلاحِ محلیها "رِ " داشتنِ گندم و برنج، آن را "رنان" گفتهاند البته "رِ ینون"خواندنِ محلی ها؛ دلیلِ دوم را بیشتر درست مینماید.
استاد مهریار استدلال های آورده شده را درست نمی داند و در مورد وجه تسمیه رهنان با آوردن ادله و تشابهات در اسامی دیگر، می نویسد:«رهنان به کسراول درلغت نامه آن را (رنان) با ضّم اول یاد میکند. درمعجم البدان یاقوت نیز به ضّم اول آمده است. جابری انصاری آن را (رنان) به کسر اول یاد میکند. در تداول عامه آن را رینان و به گویش خاص اصفهان رینون یا رنون تلفظ میکنند. ترکیب این واژه ازسه جزءِ ((ره ــ ن ــ ان)) است. ((ره)) تخفیف یافته کلمه ((ر با کسر مبدل از ن)) تخفیف یافته کلمه (نا) است نا به معنی آب است؛ و (ن) حرف زینت است برای سهولت تلفظ و (ان) علامت نسبت وکثرت است».
وبگاه http://www.isfahan.ir/Index.aspx?lang=1&sub=24
نقل ازکتاب نام ها ونشانه ها، محمدعلی شاهین
رِهنان
کشور ایران
استان اصفهان
شهرستان اصفهان
بخش مرکزی
نام(های) پیشین رُنان
مردم
جمعیت۶۱٬۴۷۶ نفر
جغرافیای طبیعی
مساحت۱٬۰۹۷ هکتار
اطلاعات شهری
شهردار.
وبگاه
http://www.isfahan.ir/Index.aspx?lang=1&sub=24
![]()
رهنان
روی نقشه ایران
۳۲°۴۱′۲۵″ شمالی ۵۱°۳۶′۱۹″ شرقی
شهر رهنان در گذشته دور بنا به گفته بزرگان و ریش سفیدان از چهار قلعه تشکیل شده بود که امروزه از این قلعهها در مجاورت کهندژ مربوط به دوره ساسانیان هیچ اثری باقی نمانده است. اکثر مردمان رهنان در گذشته از سایر اقوام ایران زمین در این منطقه جمع شده اند و زبان آنها به زبان محلی اصفهان تغییر کرده و معمولا از اقوام ترک قشقایی، عرب، لر بختیاری و فارس از شهرهای چهارمحال و خوزستان به منطقه رهنان آمدهاند. از آثار تاریخی رهنان که تنها نشانهای ازآن باقیمانده مسجد جامع قبلتین و دو حمام کوچک و بزرگ در مجاورت یکدیگر که موسوم به حمام چهل ستون میباشد. طبق طومار مرحوم شیخ بهایی سهم کل رهنان از آب زاینده رود، ۲۴ سهم بودهاست. این محله حد فاصل شهرستان خمینی شهر و شهر اصفهان قرارگرفتهاست از طرف شرق نیز با خیابان امام خمینی و از طرف غرب و شمال غرب به منطقه جوی آبادِ خمینی شهر و از طرف جنوب به خیابان کهندژ و از طرف شمال به جاده بابوکان منتهی میشود. رهنان به وسیله پنج معبر اصلی خیابانهای شریف شرقی، درخشان، امام رضا، شهید بهشتی و فلکه کهندژ با مناطق همجوار در ارتباط میباشد. خود رهنان محلات قدیمی چون محله چهارشاه، محله زاجان، محله طاحونه، محله ماشاده و درب میدان را شامل میشود.[۱][۲]
🔵وجه تسمیه
وجه تسمیه این شهر را دو گونه ذکر کردهاند؛ یکی اینکه در یکی از خشکسالیهای قدیم، به دلیل کاشتِ زیادِ گندم، آردِ موردِ نیازِ استان، از این منطقه تاًمین میشده و به همین سبب به اینجا "راهِ نان" یا "ره نان" گفته شده عدهای هم معتقدند که بخاطر مرغوب بودن محصولاتِ این ناحیه و به اصطلاحِ محلیها "رِ " داشتنِ گندم و برنج، اینجا را "رنان" گفتهاند البته "رِینون"خواندنِ محلی ها، دلیلِ دوم را بیشتر درست مینماید.[۳]
🔵تلفظ نام شهر
در لغتنامهٔ دهخدا آمده: رُنان دهی است از دیهای اصفهان. (از معجم البلدان). و جماعتی از محدثان و قاریان بدانجا منسوبند. (از لباب الانساب). در فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۱۰ چنین آمده است: قصبه ای است از دهستان ماربین بخش سده از شهرستان اصفهان واقع در ۹هزارگزی خاور سده و ۲هزارگزی راه شوسهٔ اصفهان به تهران. آب و هوایی معتدل دارد و دارای ۱۰۶۰۶ تن سکنهٔ شیعه است که به فارسی سخن می گویند. آب آن از قنات و رودخانه تأمین می شود و از محصولات عمده اش غلات، صیفی، تنباکو، پنبه، حبوب و خربوزه و هندوانه قابل ذکر است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی است و زنان به کرباس بافی اشتغال دارند. راه آن ماشین رو است و دارای دبستان و سه زیارتگاه و یک دستگاه حمام قدیمی و بازارچه است.[۴]
رهنان دیه بزرگ یا یک شهر بزرگی است در شمال غربی اصفهان که این شهر یا شهرک به صورت «رهنان)) به کسراول تلفظ میشود؛ و امروز جزو اصفهان است. در لغت نامه آن را ((رنان» با ضّم اول یاد میکند. درمعجم البدان یاقوت نیز به ضّم اول آمده است. جابری انصاری آن را «رنان)) (به کسراول) یاد میکند. ۱درتداول عامه آن را رینان و به گویش خاص اصفهان رینون یا رنون تلفظ میکنند. صحیحترین نامها و صورت تلفظ همین صورت تلفظ عامه است. رهنان جزو بلوک ماربین به حساب میآمد؛ و مردم آن از راه کشاورزی و دامداری زندگی میکردند. ترکیب این واژه ازسه جزءِ ((ره ــ ن ــ ان)) است. ((ره)) تخفیف یافته کلمه ((ر» (با کسر) مبدل از «ن)) تخفیف یافته کلمه ((نا» است نا به معنی آب است؛ و «ن» حرف زینت است برای سهولت تلفظ و «ان» علامت نسبت و کثرت است.
🔵قدمت
قدمت این شهر به درستی مشخص نیست. طبق افسانهای میگویند که شاه طهماسب اول در این ناحیه متولد شدهاست. وجود مسجد «بزرگ» با دو محراب نیز موُید این مطلب است.
🔵لهجه اهالی
سالها پیش، حدفاصل بین این بخش تا مرکز شهر را زمینهای کشاورزی، باغات، زمینهای بایر دربر گرفته بوده که سبب ایجاد لهجهای کمی متفاوت تر از لهجه اصفهانی در این منطقه گردیده است.
در اینجا شعری به لهجه رهنانی آورده میشود که سروده شاعر معروفِ این شهر محرم رنانی میباشد:
کاسه کلوا
صُبا هَنچی کا باهار شِد دلی ما هم وا میشِد
هَمچی بی تاحاشونه رو به طِرِف صحرا میشِد
مِگه آفتابا میشِد لایی کاسه پَنوم کرد؟
هرکی ام خواسّه کا پَنوم بوکونِد رسوا میشِد
کاری عشق و عاشقی مثلی شتر سوواریه
هر کی ام سووار شده بیخودی هی دولّا میشِد
غمی تو مِث اِجِلی مُحلَّقی یُهو میاد
نیمدونم چیطورِکی آ اِز کوجا پیدا میشِد؟
آسّه آسّه بُوِرَم شُد کا تو را دوس میدارَم
بیخودی نیس تا می یَی گل اِز گلی مَ وا میشِد
دیگه هر چیزی به دَ نَم مِثی «زغنبوت» شُدِس
دیگه خورد و خواب برام مِث عملی بیجا میشِد
هر کی ام خواسّه نِصیحِتَم کونِد بُق میکونَم
چاره نیس، بُق نکونَم همِش همی حرفا میشِد
دل آدِم مِث کاسه چینی میمونِد، وَخ کا شیکِس
دیگه سالم نیمیشِد صَد رَش اِگه کلوا میشِد
شبی مَرتا بیه سا دلَم بونه دا میگیرِد
روزی روشَنام دیگه وَر چِشا مَ سیا میشِد
چار صُبای عمری منَم به اِمرو و فردا گذِش
آخِرِ ش نَفَمیدَم کِی ای صُبا د صُبا میشِد؟
نشده دوری کونَم یا اِز دَسِد وَر بِمالَم
ای طِناف هر چی تَقَلا میکونَم کوتا میشِد
آخِرِش اِز دَسی تو مَ خودما چیز خور میکونم
آدِمی اِز جون گذِشته هنو وَم پیدا میشِد
تا کا فِک شا میکونم: یه روز بِرَم بیبینَمِش،
ناغافِل عِسکه میاد آ رفتنم بیجا میشِد
نکونِد «مَحرَمی» یَم عاشِقِسا ما نیمیدونیم؟
اِگ باشِد عاقِبِتِش تو این وِلات رُسوا میشِد[۵][۶][۷]
جستارهای وابسته
📗منابع
- «رهنان». شهرداری منطقه 11 اصفهان۱۳۸۸.[پیوند مرده]
- جابری انصاری. تاریخ اصفهان. اصفهان: مهریار. صص. ۴۲۴–۴۲۶.
- '. «دانشنامهٔ تاریخ معماری ایرانشهر». سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران. از پارامتر ناشناخته |نشانی اصفهان رهنان خ ابوذر= صرفنظر شد (کمک); پارامتر |پیوند= ناموجود یا خالی (کمک); پارامتر |تاریخ بازیابی= نیاز به وارد کردن |پیوند= دارد (کمک)
- «رنان». موسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا و مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی. دریافتشده در ۲۰۲۳-۱۲-۱۵.
- تذکرهٔ شعرای معاصر اصفهان، سید مصلح الدین مهدوی، اصفهان: کتابفروشی تأیید، ۱۳۳۴، ۵۶۸ صفحه، وزیری
- کتاب تذکرهٔ شعرای تخت فولاد، حامد اصفهانی، شهرداری اصفهان
- مقدمهٔ دیوان طرب به قلم استاد جلالالدین همایی
آخرین ویرایش ۴ ماه پیش انجام شده است
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🖊رهنان در تقسیمهای کشوری تا پیش از 1340 شمسی منطقه روستایی بود و پسازآن به منطقه شهری تبدیل شد و تغییر نام رنان به رهنان نیز در همین دوران صورت پذیرفت. در کتب تاریخی مانند معجم البلدان، تاریخ اصفهان و بسیار از منابع دیگر، این منطقه همواره به رنان مشهور بوده است. عبداللّهبن عاشور رِنانی اصفهانی، یکی از مشاهیر محله رهنان، از خطاطان قرن دوازدهم و سیزدهم هجری بود و بیشتر از یکصد قرآن غیر از کتب ادعیه و زیارت به خط زیبای خود نوشت. او هیچگاه از اصفهان بیرون نیامد؛ اما به اشاره فتحعلی شاه قاجار آثار گرانبهایی را به خط زیبای خود پدید آورد و نزد شاه فرستاد.
طبق افسانهای که در بین اهالی رهنان وجود دارد، شاهطهماسب صفوی در این منطقه زاده شده است؛ اما در بسیاری از منابع، محل تولد شاهطهماسب روستای شاهآباد در شرق اصفهان در بخش قهاب بوده است. ازآنجاکه بسیاری از افسانهها ریشه در حقایق تاریخی دارند و مرور زمان باعث تغییراتی در این روایات میشود، احتمال دارد که در دوران صفویه یکی از شاهزادگان صفوی، در این منطقه متولدشده و این روایات تاریخی شفاهی اینگونه به ما رسیده باشد.
از گذشته کشاورزی یکی از اصلیترین مشاغل و مشخصههای منطقه رهنان بوده و تولید غلات، صیفی، تنباکو، پنبه، حبوبات، خربزه و هندوانه از مهمترین آنها بوده است. آب موردنیاز برای کشاورزی از طریق قنات و همچنین رودخانه زایندهرود تأمین میشد.طبق طومار شیخ بهایی سهم کل رهنان از آب زایندهرود، ۲۴ سهم بوده که توسط شبکه مادیها تأمین میشده است. زراعت، گلهداری، صنایعدستی و کرباسبافی از دیگر مشاغل مهم رهنان بوده است. جالب آنکه امروزه نیز زمینهای شمال و جنوب این محله هنوز زیر کشت محصولات کشاورزی است و منظرهای تلفیقی از زندگی شهری و روستایی را در این محله شهر اصفهان بهوجود آورده است. یکی از نمادهای ظاهری و بصری رهنان، وجود تعداد زیاد برجهای کبوترخانه در سطح محله است که این موضوع بیانگر رواج و اهمیت بالای کشاورزی در این منطقه بوده.
ژان شاردن فرانسوی که در عصر صفویه به ایران سفر کرده، در سفرنامه خود نوشته است: «کبوترخان را در ایران، اصولا برای تزیین نساخته بودند؛ بلکه بهمنظور انتفاع و بهرهبرداری، به ساختن کبوترخان اقدام میکردند؛ حتی در زمان حاضر نیز، یکی از مناظری که در اطراف دهات ایران دیده میشود، همین برجهای کبوترخان است که صدها سوراخ چهارگوش در آن تعبیهشده است…در ایران گوشت کبوترها را میخورند و از همه بالاتر فضولات آنها را که کود حیوانی بسیار گرانبهایی است، جمع میکنند. جالیزهای معروف خربزه اصفهان در سایه همین کود بارور میشود و قرنهاست که این کار معمول است.»
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🔹 رهنانِ ماربین، محل تولد شاه طهماسب صفوی
... شاه اسمٰعیل، عرض کردیم که به جانب بغداد تشریف برده بود و تاجلو بیگم نیز همراه بود، چون زیارت امام جنّوالانس نمود، حضرت بیگم در اندرون روضه از حضرت امیرالمؤمنین (ع) استدعای فرزند نمود. دعای بیگم مستجاب گردیده، آثار حمل بر او ظاهر شد ...
اما چون حضرت شاه آمد در «آتشگاه» – قریهای است از قرایای اصفهان در کنار زایندهرود – و خیمه و سراپرده در سرپای کرده، حرم در عقب بود. چون شب بر سر دست برآمد، حرم را بار کردند و وقت زمستان بود، هوا بغایت سرد بود و درد حمل گرفت بیگم را. گفتند که باد میوزد و سرما است، میباید که به خانهای فرود آمد.
چون «رنان» قریهای است در یکفرسنگی اصفهان، شتران حرم را آوردند به رنان. اتفاقاً در آن ده رئیسی بود، بسیار مال و اسباب و ملک و باغ داشت و سُنّی بود. شنیده که حرم شاه را به رنان آوردهاند، از تعصبی که داشت برخاست و از آن دِه به در رفت و بجانب باغهای خود فرار نموده و مردمش نیز از عقب رفتند.
اما بیگم را در میان کجاوه درد گرفته، هر مرتبه شتر حرکت میکرد جان او به لب میآمد، تا رسیدند به میان دِه. شتران را باز داشتند و خواجهسرایان سراغ رئیس را میگرفتند که بروند به خانهٔ او. چون آمدند هیچ کس را ندیدند و گفتند که رئیس در خانه نیست. بیگم گفت: نباشد، خانهٔ رعیت باشد، هر جا که باشد خوب است. در آن اثنا «رئیسْ بَرَکه» از خانه بیرون آمد.
🖌 عالَمآرای صفوی
🔴نکته: در برخی کتب اشاره به منطقه شاه آباد که یک فرسخی یعنی حدود ۷ کیلومتری اصفهان واقع بوده اشاره می کنند که محله چهارشاه امروزی منطقه رهنان اصفهان است
🌐@rehnanshahr
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%87%D9%86%D8%A7%D9%86
🟨نکته: در برخی نوشتارهای منتشر شده به نظر می رسد اسامی و وقایع کتابت شده در این اثر خطی، مربوط به زمانهای دورتر و یا هم عصر مولف مزبور باشد که نیاز به تحقیق جامع دارد.
📸در برخی از نوشتارها هیچگونه نمایه ای از این کتابت خطی در اختیار پژوهش ادملاوند نیست.
🔴 به منظور حفظ حریم شخصی، انتشار نمایه یا اصالت سند و یا کتابت و یا نام دارنده ی این اسناد و کتابت به خودشان واگذار شده است.
⚠️معرفی اشخاص، به معنای تایید یا تبلیغ آنان نیست و هدف ما صرفا پژوهشی می باشد.
🟠با توجه به نسبی بودن علم تاریخ، این مطالب تا زمانی اعتبار دارد که سند اصیل و متقنی آن را نفی نکند.
در صورتی که اسناد جدید و دارای اصالتی به دست آید که با مطالب موجود در این پژوهش تعارض داشته باشد، نگارنده بدون هیچ گونه تعصبی ، آن را خواهد پذیرفت.
⚠️تمامی آثار [صوت، فیلم، نمایه، اسناد و نوشتار] منتشر شده در این صفحه تحت حمایت #نگارخانه_ادملا و یا #پژوهش_اِدمُلّاوَند | زیر مجموعه ی آوات قلمܐܡܝܕ صرفا فقط دارای #ارزش_پژوهشی هستند و ارزش قانونی دیگری ندارند.
𒇹𒂹𒄁𒇺 𒃀𒀀𒃀𒀀𒄹 𒁁𒈀𒃹 𒁀𒀀𒆺𒃹
🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─